این را از وبلاگ مختار نامه ( پاونا ) گرفتم قضاوت با شما

و سلام نام خداست ...
شب دوم محرم نيز سپري شد.
از مسجد ارك كه برگشتم با خود گفتم طرحي بزنم براي مختار زمان.
اين هم نتيجه اش ...

http://khamenei.persiangig.com/mojahed.jpg



توضیح :
چون این تصویر را همانطور که در بالا گفتم از وبلاگ مختار نامه پاونا گرفتم بدون هیچ تغیری در آن در فصحه قرار دادم
والا نظر شخصی من در مورد آقای مشایی مثبت می باشد


این را از وبلاگ  از آبروی ترانه ام بگذر...    گرفتم خیلی جالب است

خدایا...

شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند

                                      من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام

                                                                            می پذیری؟

ادامه نوشته

نقش هاشمی رفسنجانی در به کار نبردن کلمه امام برای رهبر معظم انقلاب

چرا باید بگوییم امام خامنه‌ای؟
اطلاعیه ای منتسب به ستاد مردمی ولایت امین با موضوع 'چرا باید بگوییم امام خامنه‌ای؟' به نقش هاشمی رفسنجانی در به کار نبردن کلمه امام برای رهبر معظم انقلاب، میان نمازگزاران جمعه قم توزیع شد.

در این اطلاعیه که در اطراف نمازجمعه قم توزیع شد، ادعا شده است: آقای هاشمی رفسنجانی پنج روز پس از رحلت امام راحل در نخستین نمازجمعه پس از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند یکی اینکه "ما نمی خواهیم به جانشین امام خمینی (ره ) امام بگوییم".
اطلاعیه خاطرنشان کرده است: ما این همه با شرق و غرب دعوا داشتیم قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تاکید کرده است، ولی شما(هاشمی) می‌گویی نمی‌خواهیم ؟
در این اطلاعیه آمده است: به اسم اعزاز امام خمینی (ره) گفتند به جانشینش نمی‌گوییم امام، انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم می خواهم افکار شما را با شما دفن کنم !
نویسنده یا نویسندگان این اطلاعیه خاطرنشان کردند: جمله دوم آقای هاشمی این بود که خبرگان مرجع تعیین نکرده است یعنی جانشین امام خمینی (ره) نه مرجع است نه امام.
این اطلاعیه مدعی می‌شود: وقتی ایشان به جای امام، رهبر گذاشت و امت شد ملت، یعنی عملا سیستم ملت- رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت - امامت حضرت امام راحل را کنار گذاشتیم.
در این اطلاعیه افزوده شده است: امامت محوری، امت گرایی، عدالت گستری، دوقطبی مستکبرین - مستضعفین تئوری امام راحل بود.
در پایان این اطلاعیه آمده است: هر لعنتی هم که بکنیم، اینگونه که بگوییم "امام خامنه‌ای" جگر دشمنان نمی‌‌سوزاند.

مركز تحت مديريت حسن عباسي چه مي‌كند، رسانه‌هاي بيگانه چه مي‌گويند؟

  «(آيت‌الله) علی خامنه ای، رهبر ايران بود که نبرد عليه "تهديدات نرم" را در صدر اولويت های نهادهای اطلاعاتی و امنيتی کشور قرار داد. از آن زمان تا کنون، سازمان های اطلاعاتی و پشتيبانان آنها نظير مرکز تنظيم دکترين تحليلی به رهبری حسن عباسی به صرف ميليون ها دلار برای تحقيق بر روی کارتون ها دست زده اند تا دسيسه های جاسوسی غرب جهت براندازی رژيم را برملا سازند.» اين بخشي از نوشته گاردين در مورد دكتر حسن عباسي است. (http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2010/nov/30/iran-nuclear-scientists-roadrunner) به گزارش رجانيوز، چندی پیش نیز هفته‌نامه نيويورك تايمز، "دكستر فيلكينز" (DEXTER FILKINS) در مقاله‌اي باعنوان "شبكه تلويزيوني فارسي وان جذاب براي بينندگان اما تهديدي براي دولت ايران" از مبارزه دولت ايران با جنگ نرم فرهنگي خبر داد. در بخشی از این مقاله آمده بود : «"حسن عباسي" (Hassan Abassi) رئيس مركز مطالعات استراتژيك و دكترين امنيت بدون مرز وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مصاحبه تلويزيوني خود عليه "جنگ نرم فرهنگي" غرب هشدار داده است. به اعتقاد آقاي عباسي، جنگ آمريكايي "24" قصد دارد تا از طريق ارائه تصويري نامناسب از مسلمانان به عنوان تروريست، نفرت از مسلمانان و ترس از اسلام را در سراسر جهان اشاعه دهند.» عباسی به دلیل تمرکزش بر روی تحلیل و تفسیر فیلم و سریال‌های خارجی و تبیین تاثیر آنها در ذهن و قلب جوانان، در فضای سایبر به‌عنوان يكي از فرماندهان جنگ نرم معروف است. به اعتقاد وی، رسانه عمده ترین سلاح در جنگ نرم و هالیوود مقر فرماندهی دشمن در این جنگ است. علاوه بر رسانه‌هاي خارجي، هاشمی رفسنجانی نیز حسن عباسی را يكي از مخالفان اصلي خود مي‌داند، به‌طوري كه حتي در نامه 19 خرداد 1388 خود به رهبر انقلاب، تلویحا به این نکته اشاره کرده بود. در آن نامه، آمده بود: "... از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانه‌های دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده..." ، "....در دور جدید تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم". عباسی در خرداد ماه 1383 در یک سخنرانی روشنگرانه در مشهد اقدام به افشاگری علیه هاشمی کرده بود که سی‌دی آن تا دورترین نقاط ایران نیز به صورت مردمی منتشر شده بود. به گفته برخی ناظران سياسي، این افشاگری تاثیر به‌سزایی در روند انتخابات ریاست جمهوری نهم داشت. در عين حال، عباسی برگزار کننده تنها کلاس آزاد علوم استراتژیک در ایران است و تاکنون هم تعداد 250 جلسه از این کلاس‌های آزاد برگزار شده است که در نوع خود رکورد کلاس‌های آزاد از اول انقلاب تاکنون است. مرکز بررسی های امنیت بدون مرز (DACSB) به ریاست حسن عباسی، خصوصی بوده و تا کنون هیچ گونه حمایت مالی و اعتباری از طرف دولت نشده است. این مرکز به صورت نهاد مردمی است و جوانانی از سطوح مختلف دانشگاهی (لیسانس، فوق لیسانس و دکترا) به صورت داوطلبانه فعاليت‌هاي آن را انجام مي‌دهند. عباسی متولد 1345 با شش سال سابقه رزمندگي در دفاع مقدس هرگز مترصد پاسخگویی به ادعای شمخانی در برنامه امروز دیروز فردا نشد. شمخانی در آن برنامه ادعا کرده بود "عباسی که حتی یک روز هم سابقه جبهه ندارد، حق اعتراض به مدیریت فرماندهان جنگ را ندارد" که البته اين اظهارنظر با واکنش یامین پور مجري برنامه مواجه شد. حسن عباسی در 16 خرداد 1388 به علت پیش بینی فتنه سبز و مطرح کردن "مثلث ما نمی توانیم" در یک سخنرانی در جمع وبلاگ نویسان با شکایت حسن روحانی بازداشت شد که البته بعد از جريان فتنه 88، در دادگاه رفع اتهام و تبرئه شد. عباسی، برگرفته از قرآن کریم "جامعه هجری" را تنها مدل ممکن در مقابل جامعه مدنی مي‌داند و مدعی است استراتژی‌های مبتنی برفطرت تنها رهیافت بشر می تواند باشد. همان‌طور که در گزارش شماره 10مارشال سنتر (مرکز مطالعات امنیتی اروپایی) آمده بود، عباسی به عنوان یکی از طراحان "دکترین جنگ نامتقارن" در غرب شناخته می شود. این در حالی است که حسن روحانی با بودجه ای میلیاردی، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را در ساختمان 10 طبقه ای در نیاوران به عهده دارد. طي ماه‌هاي اخير، کلاس‌های علوم استراتژیک دكتر عباسی که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار می شد، به دلیل حمایت نكردن مسئولین، به منطقه تهران نو- فلکه لوزی- پلاک30 منتقل شده است. این کلاس‌های آزاد پنج شنبه ها از ساعت 8 الی 12 با حضور بیش از 200 نفر داوطلب برگزار می شود

تأیید افشاگری رجانیوز در مورد تاكتيك جديد هاشمي

با انتشار يادداشت جديد در سايت شخصي رفسنجاني محرز شد؛

در حالی که همچنان حرف و حدیث‏ها در خصوص یادداشت پرابهام هاشمی رفسنجانی که مطابقت عمیقی با نامه سرگشاده 19 خرداد 88 او به رهبر انقلاب داشت، ادامه دارد، سایت شخصي وي، با انتشار يادداشت جديدي البته اين بار بدون ذكر نام نويسنده، بر افشاگری رجانیوز درخصوص اهداف پشت پرده این نامه مهر تأیید زد تا کم‏کم ابعاد پنهان دیگر آن نیز برملا شود.

به گزارش رجانیوز، در یادداشت 19  دي آقاي هاشمي با لحنی دلسوزانه نسبت به جایگاه روحانیت و علما و حوزه علمیه و... آمده بود: «اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و بقایای فکری دین‌زدایی و روحانیت‌ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی‌های سیاسی و اختلافات سلیقه‌ای، پوست‌اندازی کرده و سر برآورده‌اند و خاکریز به خاکریز جلو می‌آیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده‌اند.»

رجانیوز با مرور فرازهای این نامه، آن را نسخه به روز شده نامه سرگشاده و بدون سلام و والسلام هاشمی به رهبر انقلاب دانسته بود که با آن نامه تطبیق بسیار زیاد و معناداری را نشان می‏دهد. برابر این تحلیل، نامه هاشمی را می‏توان رونمایی از بازی جدیدی دانست که طرف دیگر آن جامعه روحانیت، جامعه مدرسین، طیف آیت الله مصباح یزدی و... قرار خواهند گرفت و با اثبات درستی مواضع ریاست مجمع از ابتدا تا کنون، دعواها و اختلاف‏نظرهای دیرینه به بهانه دفاع از جایگاه روحانیت و علما بار دیگر در سایه عناوین جدید موضوعیت پیدا خواهد کرد. این همه در حالی است که نزدیک بودن انتخابات آتی مجلس خبرگان نیز گزاره‏های درخور تأملی را به دست می‏دهد.

برابر تحلیلی که از فعالیت‏های اخیر سایت هاشمی رفسنجانی و یادداشت معنادار او که شاید پرده‏برداری از یک برنامه از پيش طراحي شده، وجود دارد، بانیان بازی جدید در جایگاه ولایتمداری، دفاع از روحانیت و دلسوزی برای اصل ولایت فقیه و انقلاب قرار خواهند گرفت و با اصلی کردن برخی مسائل فرعی و موضوعیت دادن به آنها، به ترتیب کسانی را که در مجامع روحانی و در سطح کشور در روی کار آمدن و تداوم فعالیت دكتر احمدي‌نژاد نقش‏آفرین بوده‏اند و اتفاقا منتقدان هاشمی به شمار می‏روند، مقصر و متهم همه آنچه در کشور گذشته است، نظیر فتنه و... خواهند دانست. تغییر موقعيت خاتمی نیز در این میان از جایگاه متهم به مدعی و دعوت او به مناظره و اعتراف طرفین به اشتباهات خود درخور تأمل به نظر می‏رسد.

فرافکنی‏های اخیر سایت هاشمی رفسنجانی و چشم‎‏پوشی از نامه سرگشاده او در روزهای قبل از انتخابات و نیز سنجش میزان ولایتمداری احمدی‏نژاد و هاشمی را می‏توان در حکم مهر تأییدی بر تحلیل‏های گذشته دانست. این تلاش‏ها در شرایطی صورت می‏پذیرد که رهبر انقلاب در نمازجمعه تاريخي 29 خرداد 88 صراحتاً از نزدیک‏تر بودن نظر رییس‏جمهور به خود نسبت به آقاي هاشمي سخن گفته بودند.

با اين حال، در آستانه خبرگان، آقاي هاشمي در تدارك براي بازيابي مشروعيت از دست رفته خود در اين مجلس مهم، طراحي براي نوعی تغییر موقعيت سیاسی را كليد زده است كه در جريان اين طرح، برخی که سکوت کرده بودند یا اتهاماتی متوجه آنها بود، در جایگاه مدعی قرار خواهند گرفت و با فرافکنی‏های پی در پی، ارتباط خود با برخی جریان‏های اصولگرا و مذهبی را قوت خواهند بخشید تا آنها را نیز در بازی جدید وارد كنند.

اما سایت منسوب به هاشمی در حالی شیوه فرافکنی را برگزیده که پرسش‏های زيادي در آستانه انتخابات داخلي خبرگان پيش روي رئیس فعلي اين مجلس قرار دارد، به‌طوري كه نامه سرگشاده آقاي هاشمی که در واقع برای مخاطب افکار عمومی نوشته و قبل از رسیدن به دست رهبری از رسانه‏های بیگانه سردرآورده بود، تنها یکی از این پرسش‏هاست.

هاشمی در نامه سرگشاده خود از رهبری خواسته بود تا به میدان بیاید و آتش فتنه را خاموش کند. او نوشته بود: «از جناب‌عالي با توجه به مقام و مسئوليت و شخصيت‌تان انتظار است براي حل اين مشكل و براي رفع فتنه‌هاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح مي‌دانيد، اقدام مؤثري بنماييد و مانع شعله‌ورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد.»

هاشمی خبر از ماجرای جدیدی می‏داد؛ ماجرایی که خود او نه تنها هیچ وقت مانع آن نشد و هیچ وقت آن را با صراحت محکوم نکرد، بلکه در جلساتی با سران آن حاضر شد و با آنان هم‏سخن گردید. هاشمی در نامه خود نوشته بود: «با اين‌همه بر فرض اينكه اينجانب صبورانه به مشي گذشته ادامه دهم، بي‌شك بخشي از مردم و احزاب و جريان‌ها اين وضع را بيش از اين بر نمي‌تابند و آتش‌فشان‌هايي كه از درون سينه‌هاي سوزان تغذيه مي‌شوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونه‌هاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدان‌ها، خيابان‌ها و دانشگاه‌ها مشاهده مي‌كنيم.»

به راستی آقای هاشمی که اکنون داعیه دلسوزی برای جایگاه ولایت فقیه را برداشته و طبعا همچنان منتقد آنچه گذشته است، می‏باشد و تأکید می‏کند اختلاف نظرهایی با رهبر انقلاب دارد، در خصوص این ماجرا چه توضیحی می‏دهد؟ به راستی این جمله علی هاشمی در ستاد قیطریه و در جمع شش نفر از اعضای اصلی ستاد موسوی چقدر صحیح است و  به چه معناست: «این نامه حاج آقا خیلی تند است و ما داریم آن را چاپ می‏کنیم، شما هم بگوید چاپ کنند. باید دست به دست هم بدهیم تا موج ایجاد کند. حاج آقا گفته یا اینجا کار خراب می شود یا فضا برمی‌گردد.»

وقتی ماجرای فتنه بالا گرفت، مگر این فرزندان آقاي هاشمي نبودند که بر آتش فتنه مي‌دميدند و سازماندهي مي‌كردند. خانم عفت مرعشي (همسر آقاي هاشمي) در روز انتخابات که هنوز هيچ خبری از آشوب‌هاي خياباني نبود، مدعي شد كه اگر موسوي رأی نیاورد، تقلب شده و مردم به خيابان‌ها بريزند. فائزه هاشمی رفسنجانی در تجمع‌هاي غيرقانوني 25 خرداد، مقابل صداوسيما، 30 خرداد و حتي اوج حرمت‌شكني روز عاشورا حاضر شد و عوامل ميداني آشوب را به ماندن در خيابان‌ها و ادامه فتنه‌گري تحريك كرد.

ماجراي مهدي هاشمي رفسنجاني كه مفصل‌تر است و وي مطابق اسناد و شواهد موجود به‌طور مستقيم در زمينه طراحي و القاي دروغ بزرگ "تقلب در انتخابات" و سازماندهي اراذل و اوباش براي آشوب مشاركت داشته است. وي در عين حال، علی رغم احضاريه‌هاي مکرر مراجع قضایی به ایران بازنمی‏گردد و آقاي اكبر هاشمي نيز در اين زمينه مي‌گويد فرزندش در حال تحصيل است و به او گفته به ايران بازنگردد.

آنچه اکنون مطرح است تغییر موقعيت سیاسی آقاي هاشمي و سرمایه‏گذاری بر روی برخی مسائل فرعی است. در چنین فضایی قیاس‏هایی بین احمدی‏نژاد و هاشمی و اطرافیان آنها، کمک‏کار این حرکت خواهد بود. برآیند نهایی این یادداشت و این سرمایه‏گذاری در تقابل با یک جریان قدیمی است. جریانی که در جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نظام از همان سال‏های دور نقطه‏نظرات آقاي هاشمي را نمي‌پذیرفت و سال گذشته نیز در قبال همراهي او با جريان فتنه اعتراض كرد.

بانیان این حرکت جدید، تأکیدات مکرر رهبری را در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و... مبني بر اينکه رئيس‌جمهور در مسائلي كه امر رهبری به آن تعلق مي‌گيرد، به‌طور قطع به آن‌ها عمل مي‌كند، زیر سوال خواهند برد و خود را در حکم دلسوزی خواهند دانست که از آغاز متوجه این وضعیت افتضاح و نگران‏کننده بوده و هشدار داده‏اند، اما در نظام توجهی به این هشدارها نشده است.

افشاي كامل آنچه در شرف وقوع است، نیازمند صبر و تأمل بیشتری است اما به‌طور خلاصه ورود تنش‌زاي آقاي هاشمي به صحنه و اين بار خرج كردن از روحانيت و حوزه‌هاي علميه براي احياي مشروعيت از دست رفته آن هم در شرايطي كه طي سال‌هاي دوم خرداد و اوج هتاكي‌ها به مرجعيت، روحانيت و نهاد دين، چنين موضع‌گيري از طرف وي ابراز نشده بود و در جريان فتنه 88 نيز كه نهايت اهانت و اتهام زني به ولي‌فقيه به‌عنوان عصاره مرجعيت و حوزه‌هاي علميه بود، نه تنها از اين جايگاه رفيع دفاعي نشد بلكه در موارد مختلفي با فتنه‌گران همراهي شد، احتمالاً با انگيزه اصلي انتخابات هيئت رئيسه خبرگان خواهد بود.

به هر حال، آنچه می‏تواند در این مسیر چراغ راه و کمک‏کار سیاسیون قرار گیرد، مواضع صریح شخص رهبر انقلاب و تبعیت از ایشان در ضریب دادن به مسائل و قضاوت در خصوص موضوعات است.
 

 

یادداشت جدید رفسنجانی؛ نوشته به‌روز شده نامه بدون سلام و والسلام به رهبری/


هاشمی برای کلید خوردن پروژه جدید چراغ سبز نشان داد؟

در حالی که افکار عمومی منتظر بودند پس از این همه مدت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، فتنه‏گران و وقایع پس از انتخابات را محکوم کند و موضع خود را در خصوص ظلم بزرگی که به نظام رفته است و بانیان آن فتنه عظیم، روشن و شفاف کند، او در یادداشتی معنادار و قابل تأمل، به مناسبت سالگرد نوزدهم دی‏ماه، رگه‌هایی از نوشته سه روز قبل از انتخاباتش به رهبر انقلاب در نامه بدون سلام و والسلام را بروز داد.

به گزارش رجانیوز، هاشمی در این یادداشت، خود را نگران روحانیت و علما معرفی کرده و از بقایای تفکر روحانیت‏ستیزی در کشور خبر داده است. او بعد از اشاره به وقایعی از تاریخ انقلاب نوشت: «اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و بقایای فکری دین‌زدایی و روحانیت‌ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی‌های سیاسی و اختلافات سلیقه‌ای، پوست‌اندازی کرده و سر برآورده‌اند و خاکریز به خاکریز جلو می‌آیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده‌اند.»

مقصود از سران روحانی عرصه سیاست در 30 سال گذشته، احتمالا خود هاشمی و چهره‏هایی نظیر سید محمد خاتمی است و انگار هاشمی مثل همان سال‏های دوران سازندگی علاقه دارد انتقادات نسبت به خود را هجمه به نظام و روحانیت قلمداد کند. اما به راستی آیا واقعا هاشمی نگران جایگاه علما و روحانیت است یا هدفی دیگر در ورای این نوع نگارش وجود دارد؟

تاریخ گواهی می‏دهد هاشمی رفسنجانی در سال‏های سازندگی و اصلاحات درخصوص جریانی که می‏رفت تا نه تنها روحانیت و علما که دین و آموزه‏های دینی را به گونه‏ای افراطی تخطئه کند، قلم به دست نگرفت و نسبت به آن نگران نشد. آن روزها، روحانیت جماعتی ساده‌دل و فریب خورده و بدون تحلیل سیاسی خوانده می‏شد(1) و تقلید از مراجع حرکتی میمون‏وار بود.(2) محسن کدیور به صراحت تاکید می‏کرد که: «تبعیت از بزرگان، خصیصه جوامع عقب افتاده است.»(3) روحانیت، قشری‏گرا و انحصارطلب لقب می گرفت و گفته می‏شد: «آنها عوام‏پرور و مقلدپرورند، نه عاقل‏پرور.»(4)

توهین‏ها و جسارت‏ها البته به روحانیت و مرجعیت ختم نمی‏شد. همه دینمداران، عامل خشونت و قشری‏نگر تلقی می‏شدند. می‏گفتند: «عوامل خشونت در ایران سه دسته اند: 1- رزمندگان جبهه‏ها 2- گروهی از روحانیون 3- بعضی مسئولین مملکتی.»(5) زیارت عاشورا هم نماد خشونت بود!

اما دعوا نه بر سر مسائل خرد و سطحی که در واقع بر سر اسلام ناب شکل گرفت. صاحب‏نظران غربگرای اصلاحات، آن روز که فرح پیروزی وجودشان را فرا گرفته بود، می‏گفتند: «فقه متداول حوزه‏ها مستمسک خشونت‏طلبان است.»(6) و کار البته به خط امام هم می‏رسید؛ یعنی سیره همان کسی که می‏خواستند در برلین به موزه‏های تاریخ بسپارندش. روزنامه نشاط می‏نوشت:«جریان کسروی و حکیم‏زاده قمی اصلاح‏طلب بودند و امام و نواب صفوی خشونت‏گرا و در مقابل جریان اصلاح‌‏طلب قرار می‏گیرند.»(7)

هاشمی البته آن روزها هیچ‏گاه نگران نشد! می‏گفتند: «انقلاب اسلامی ایران شبیه استبداد قجری است.»(8) دبیرکل نهضت آزادی به صراحت تصریح می‏کرد:«بعد از انقلاب، شاه مستبد رفت ولی استبداد همچنان باقی است، تازه رنگ شرعی هم به خود گرفته است!»(9)

اگر به حوادث قبل از انتخابات 88 نیز برگردیم، همین فضا را مشاهده می‏کنیم. در آستانه انتخابات، همایشی با عنوان "سبزها و دین" در تالار ابن‌خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تشکیل شد که خبر از ظهور دین جدیدی می‏داد! آن روزها هاشمی اصلا نگران نشد. در این همایش این دین جدید، "دین سبز" لقب گرفت؛ دینی که موسوی قرار شد پیامبر آن باشد. در مقابل هم دین حوزه‏های علمیه "دین سیاه" نامیده شد.

"دین سبز" دینی بود که از بند شریعت می‏رهد و در آن حرفی از دین‏دار و بی‏دین به میان نمی‏آید. مقدمه‏ای که محدثی قبل از تعریف "دین سبز" و برای تمسخر ایران شیعی در دانشگاه تهران بیان کرد، این بود: «دين سبز در نظر متفكران غربي به معني حفاظت از محيط سبز و مقوله‌هاي زيستي است كه ما فعلا هنوز زود است به اين مقوله برسيم. چرا كه در بحث حفاظت از انسان‌هاي خود كماكان مشكل داريم!»

او پس از جملات تحقیرآمیز خود به سراغ اصل مطلب رفت و در تشريح جزئيات "دين سبز" گفت: «دين سبز ديني است كه ديندار و غيرديني را از يكديگر جدا نمي‌كند.» او همچنین ادامه داد: «نظام مورد علاقه اين دين، كثرت‌گرايي است و با جامعه مدرن و تحولات جهاني همسو است و اگر جنبش سبز بخواهد بين ديندار و غيرديندار تفاوتي قائل شود اين جنبش ديگر موفق نيست!»

دكتر قانعي‌راد دیگر سخنران همایش نیز پای تریبون آمد تا آب پاکی را روی دست همه ریخته باشد. او آينده اين جنبش و نسبتش با ديني‌ بودن را امري اقتضایي و نامشخص خواند و این بدین معنی بود که نه تنها جنبش به اصطلاح سبز تفاوتی میان دین‏دار و غیر دین دار قائل نیست، بلکه نسبت منطقی خود و دین را نیز نامشخص و وابسته به اقتضائات زمان می‏داند. اگر شرایط اقتضا کرد، این جریان می‏تواند از دین سخن بگوید؛ اگر هم اقتضا نکرد که دیگر هیچ!(10)

آن روزها آقای هاشمی نه نگران دین شد و نه نگران روحانیت و علما. حرف‏ها البته حرف جدیدی نبود. سال‏ها بود که حجیت دین در عرصه جامعه را اصلاح‏طلبان به انکار نشسته بودند. آنان با صراحت می‏گفتند: «حکومت دینی قدرت اداره دنیای مردم را ندارد و ناگزیر به دین دولتی خواهد انجامید و این به وضوح در دیدگاه‏های امام در قبل و بعد از انقلاب یافت می‏شود و دین دولتی هم قهراً به حکومت سکولار منجر خواهد شد، یعنی به قوانین زاییده عقل بشری و این همان حاکمیت مردم بر مردم است.»(11)

در چنین شرایطی و در آن سال‏ها که برخی از پروتستانتیزم اسلامی سخن می‏گفتند، هاشمی هیچ گاه این گونه قلم به دست نگرفت تا با این لحن نامه بنویسد. او هیچ‏گاه این گونه به منکران وحی نبوی و حجیت کتاب آسمانی نخروشید و با وجود هجمه‏های ناتمامی که علیه حوزه‏های علمیه سامان یافته بود، نگران علما نشد تا قلم به دست بگیرد و یادداشت بنویسد. پس ماجرای نگرانی اکنون او چیست؟! برای بررسی این مهم نیازمند مروری در سیر نقش‏آفرینی‏های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستیم. این مرور نتایجی بسیار مهم و کلیدی را به دست می‏دهد.

«هاشمي رفسنجاني هدايت جبهه دوم خرداد را به دست گرفته است.» این جمله‏ای است که یک سال قبل از انتخابات 88 محمد عطریانفر از چهره‏های کارگزاران سازندگی بر زبان راند تا نقش هاشمی در فرآیندهای سیاسی را بیش از پیش آشکار کرده باشد. فائزه هاشمی نیز در همایش ورزشگاه آزادی همراه خاتمی و همسر موسوی حاضر شد تا توضیح دهد که اصلاحات ادامه راه سازندگی بود و اکنون همه باید تلاش کنیم تا قطار به ریل خود بازگردد. او در جای دیگر توضیح داد که تنها در دوره احمدی‏نژاد است که آقا، آقا شده است!

در معادلات سیاسی نقش هاشمی را باید به عنوان یک چهره پشت پرده و استراتژیک دانست؛ کسی که بسیاری کلیدواژه‏ها و جهت‏گیری‏های سیاسی نخستین بار از سوی او مطرح می‏شود و برخی خواسته و برخی دیگر ناخواسته در پازل او عمل می‏کنند. دولت وحدت ملی و سلسله طرح‏های دولت ائتلافی که هر بار از سوی جریانی مطرح شد، ریشه در زاویه نگاه او داشت. واژه گداپروری که بعدها در ادبیات اصلاح‏طلبان و برخی اصولگرایان به اصطلاح منتقد نیز برای هجمه به طرح تحول اقتصادی و قانون هدفمند کردن یارانه‏ها به کار گرفته شد، نخست از جانب هاشمی مطرح شد. اتهاماتی نظیر قانون‏گریز، ضدروحانیت، فاسد و... به دولت نیز تعابیر شخص هاشمی بود.

در جریان فتنه 88 و قبل از انتخابات هاشمی یک نامه مهم و اثرگذار دارد که در قالب نامه سرگشاده و بدون سلام خطاب به رهبری نوشته شده است. نامه‏ای که البته یادآور نامه بدون سلام او در سال 59 خطاب به امام نیز هست. همان نامه‏ای که در آن امام به نوعی آسایش‏طلب خوانده شده بود.

نامه سرگشاده هاشمی به رهبر انقلاب همان نامه‏ای بود که علی هاشمی در ستاد قیطریه و در جمع شش نفر از اعضای اصلی ستاد موسوی بدان اشاره کرد:«این نامه حاج آقا خیلی تند است و ما داریم آن را چاپ می‏کنیم، شما هم بگوید چاپ کنند. باید دست به دست هم بدهیم تا موج ایجاد کند. حاج آقا گفته یا اینجا کار خراب می شود یا فضا برمی‌گردد.»

نامه آن روز هاشمی شباهت بسیار زیادی به یادداشت امروزش دارد. هاشمی در این نامه نوشته بود:«اينجانب قصد ندارم كه دولت موجود را مثل دولت بني‌صدر معرفي كنم و يا سرنوشتي شبيه آن دولت را براي اين دولت بخواهم، بلكه مقصود اين است كه بايد مانع گرفتار شدن كشور به سرنوشت آن روزگار شد.»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به رهبر انقلاب افزوده بود:«معتقدم جناب‌عالي بخوبي مي‌دانيد كه اينجانب و بسياري از بزرگان تأثيرگذار انقلاب و حتي خود جناب‌عالي از دوران مبارزه و سال‏هاي اول انقلاب و در تعدادي از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالي و ضدانقلاب بوده‌ايم و هميشه صبورانه تهمت‌ها و اهانت‌ها را پشت سر گذاشته‌ايم و در دور جديد تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پيش تاكنون دندان روي جگر دارم و به خاطر خداوند و مصالح انقلاب و كشور اندوه خويش را مكتوم مي‌د‌ارم و از اين جهت هم مورد گلايه بسياري از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار مي‌گيرم و مهم اين است كه اين‏بار اين تهمت‌ها توسط رئيس جمهور و در رسانه ملي مطرح شده است.»

او وعده داده بود:«البته در موقع مناسب انحرافات و حق‌كشي‌هاي ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختيار مردم و تاريخ قرار خواهد گرفت.» هاشمی همچنین ادامه داده بود: «احتمالاً عوامل دولت از نظر اينجانب مطلعند كه من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و كشور نمي‌دانم و خود جناب‌عالي هم از اين نظر من مطلعيد و دلايل آن را هم مي‌دانيد.»

اما مهمترین فراز نامه آن روز هاشمی این بود: «با اين همه بر فرض اينكه اينجانب صبورانه به مشي گذشته ادامه دهم، بي‌شك بخشي از مردم و احزاب و جريان‌ها اين وضع را بيش از اين بر نمي‌تابند و آتش‌فشان‌هايي كه از درون سينه‌هاي سوزان تغذيه مي‌شوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونه‌هاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدان‌ها، خيابان‌ها و دانشگاه‌ها مشاهده مي‌كنيم.»

هاشمی از رهبر انقلاب خواست تا براي رفع فتنه‌هاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح مي‌داند اقدام مؤثري کند و مانع شعله‌ورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شود.

وقتی عبارات این نامه را در کنار نقل قول علی هاشمی می‏گذاریم، می‏توانیم آن را در حکم سرفصلی در وقایع سیاسی کشور تلقی کنیم. سرفصلی که خیلی زود آثار خود را نشان داد و هزینه‏های زیادی را نیز به نظام بار کرد. البته این بدین معنی نیست که تمام آنچه گذشت، طرح‏ریزی شخص هاشمی باشد؛ بدین معنی است که نامه هاشمی مانند بسیاری از سخنان و کلیدواژه‏های او، گرای یک راه را به کنش‌گران سیاسی اصلاحات داد.

به یادداشت اخیر هاشمی نیز از همین منظر باید نگریست. این یادداشت نه تنها برخلاف ظاهر آن، اصلا تاریخی نیست، بلکه کاملا و دقیقا برای شرایط همین امروز نوشته شده است. اگر این یادداشت را شخص هاشمی نوشته باشد، باید اذعان کرد مدل به روز شدن سایت منتسب به او نیز دقیقا با نظر او طراحی و تنظیم شده. چه آنکه این دو، یک رویکرد مشخص را در مواجهه با تاریخ به دوش می‏کشند. رویکردی کم هزینه‏تر که در آن هم حرف‏ها گفته شود و اتهامات زده شود؛ هم کسی نتواند حرفی بزند و خرده‏ای بگیرد. به عنوان مثال سایت هاشمی طی این ماهها به صورت غیرمستقیم تلاش بسیاری برای تشابه‏سازی بین رئیس‏جمهور و بنی‏صدر انجام داد و نتیجه اخبار تاریخی آن ضد روحانیت، بی‏برنامه، بی‏منطق، تندرو، خشونت‏طلب، فاسد، دروغگو و... جلوه دادن دولت بود. و این همه اتهام‏زنی البته چون غیرمستقیم بود، از نگاه مدعی العموم مخفی ماند.

نکته دیگر اینکه یادداشت هاشمی در شرایطی منتشر شده که خاتمی با برخی اعضای فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی دیدار کرده است. او شرط هایی برای بازگشت گذاشته و با گستاخی از موضع مجرم به موقعیت طلبکار نظام تغییر جایگاه داده است. این مسئله را می‏توان در سخنرانی او که واکنش غیرمستقیم به اظهارنظر آیت الله جنتی است، مشاهده کرد. خاتمی در این سخنرانی ضمن برخی اتهام‏زنی‏ها‏ حتی خواستار مناظره و اعتراف طرفین به اشتباهات خود می‏شود!

یادداشت هاشمی را باید در این فضا تحلیل کرد. او تصریح می‏کند: «توهین و تهمت به کسانی که جایگاهی در قلوب مردم یک سرزمین یا پیروان یک آیین الهی دارند، شیوه همیشگی کسانی است که پایه‌های قدرت خویش را بر تارهای عنکبوتی بنا نهاده‌اند و شگفتا در تاریخ بسیار دیدیم و شنیدیم که حاکمان ناحق بسیاری، برای بقای خویش به این شیوه نخ‌نما تمسّک جستند و هر بار نیز آفتاب حقیقت از پس ابر توهین و تهمت بردمید و اساس شب‌پرستان را درنوردید، اما اذناب جور به این میراث اجدادی خویش پایبندند.»

هاشمی به صدر اسلام باز می‏گردد و از اتهاماتی که به پیامبر اکرم می‏زدند، سخن می‏گوید. او این اتهامات را نافرجام تلقی می‏کند و جمعیت کثیر مسلمانان را نیز دلیلی بر مدعای خود می‏داند. پس از این نوبت به تاریخ انقلاب می‏رسد. در تمام این فضاها، مضمون اصلی یادداشت هاشمی دقیقا همان مضمون نامه سرگشاده خطاب او به رهبر انقلاب است. یعنی او به گونه‏ای غیرمستقیم می‏گوید مورد اتهام قرار گرفتم. مظلوم هستم. این اتهامات راه به جایی نخواهد برد و کسانی هم که به من اتهام می‏زنند، چنین و چنان هستند.

هاشمی بعد از بیان سیری از مبارزات امام با طاغوت و حکومت استبدادی، به ماجرای شهادت جاج آقا مصطفی اشاره می‏کند. او می‏نویسد: «رژیم پهلوی براساس اطلاعات میدانی ساواک که بعضاً تا عمق خانواده‌ها نیز نفوذ داشت، مانند سران مشرک قریش، پی به عجز خویش در مقابله با اقبال روزافزون مردم به امام و نهضت روحانیت برد و در همان سال، دو سیاست را برای ترور فیزیکی و شخصیتی امام پی گرفت.»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه می‏دهد: «برای ترور فیزیکی نور چشم امام، حاج آقا مصطفی خمینی را در آبان ماه ۱۳۵۶ نشانه گرفتند تا امام را از ادامه مبارزه مأیوس کنند. اما وقتی استواری امام را در تداوم مبارزه و صلابت مردم در حمایت از امام دیدند، در دی ماه همان سال سیاست ترور شخصیتی امام را در دستور کار خویش قرار دادند و مقاله‌ای سراسر توهین و تهمت به امام را در روزنامه اطلاعات منتشر کردند که به اعتراف دوست و دشمن، اتفاقات پس از آن، سقوط رژیم پهلوی را در سراشیبی تسریع نهاد.»

به نظر می‏رسد نیازی به توضیح معنای سیاسی‏ای که این فرازهای یادداشت می‏تواند داشته باشد، نباشد. هاشمی خود را در مقام امام تصویر می‏کند و گویا در این میان مهدی هاشمی هم همان آقا مصطفی است. بعد از مقاله توهین‏آمیز روزنامه اطلاعات هم زمینه‏های سقوط رژیم پهلوی فراهم می‏شود.

فرازهای بعدی یادداشت باز هم یادآور همان نامه سرگشاده است: «مردم همه شهرهای ایران، به خصوص مردم شهر قم که امام را با همه سوابق می‌شناختند، چون آتش‌فشانی به خروش آمدند و اگرچه در ۱۹ دی در خیابان‌های قم در خون خویش غلتیدند، اما گدازه‌های خشم و نفرت خویش را بر کاخ پوشالی و سست بنیاد پهلوی ریختند.»

هاشمی ادامه می‏دهد: «همراهی پیر و جوان و زن و مرد قم با طلبه‌ها، فضلا، علمای بیدار و مراجع بزرگوار برای دفاع از حقانیت وجود یک سید جلیل‌القدر از سلاله پاکان ثابت کرد که تقدیر الهی در قرار دادن مضجع شریف حضرت معصومه(س) در قم و بعدها تأسیس حوزه علمیه در این خطه از جغرافیای وسیع ایران بی‌حکمت نبوده است.»

نقشی که هاشمی برای مردم قم تصویر می‏کند در کنار اتهاماتی که در بند پایانی به دولت می‏زند، باز هم معنادار است. این شاید اولین بار باشد که او این چنین در سالروز قیام 19 دی یادداشت می‏نویسد و این انتخاب زمانی بدون منطق نیست. هاشمی می‏افزاید: «مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶ با خون خویش درختی را آبیاری کرده‌اند که سالها پیش خون مردم تهران و کفن‌پوشان ورامین و خود قم در پای نهال آن ریخته شده بود. درختی که شاگردان امام در طول ۱۵ سال تبعید رهبر خویش با تحمل مرارت‌های شکنجه و زندان نگذاشتند شاخه‌های انحرافی بر آن رشد نماید، درختی که یک سال پس از قیام خونین مردم قم با عنوان "جمهوری اسلامی" ثمر داد. درختی که در سالهای پس از پیروزی، تثبیت و تداوم خویش با حضور مردم و اهدای خون جوانان در دفاع مقدس، سایه گستر شده است.»

بعد از این همه و بعد از ذکر معنادار تلاش‏های روحانیت و علما برای مقابله با انحرافات، هاشمی به زمان اکنون می‏رسد و می‏گوید: «اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و بقایای فکری دین‌زدایی و روحانیت‌ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی‌های سیاسی و اختلافات سلیقه‌ای، پوست‌اندازی کرده و سر برآورده‌اند و خاکریز به خاکریز جلو می‌آیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده‌اند.»

دو پاراگراف آخر در واقع مهر تأییدی است بر تحلیل‏هایی که از پاراگراف‏های قبل ارائه شد. هاشمی خود را بر حق می‏بیند. معتقد است به او و شاید فرزندش اتهام زده شده است. جریان مقابل جریانی است که دین‏زدا و روحانیت‏ستیز است و مردم قم، یعنی علما و روحانیت در مقابل تخریب‏ها و هجمه‏های این جریان قرار دارند، نه شخص هاشمی. اکنون نیز آنان باید به صحنه بیایند و دست آخر به این وضعیت پایان دهند. لازمه منطقی این هم طبعا بزرگ کردن خطر انحرافات دولت و جاانداختن ضدروحانیت بودن آن است.

هاشمی در پاراگراف آخر می‏نویسد: «تأسف‌آور است که این بار برای توهین و تهمت، لباس رشیدی مطلق‌ها را درآورده و خرقه دوستی و ارشاد پوشیده‌اند، رندانه با چراغی که دروغ را اخلاق، تهمت را مبارزه و توهین را جهاد می‌دانند، مزوّرانه پشت خاکریزی پناه گرفته‌اند که مطمئناً آخرین و بالاترین هدف آنها خواهد بود.»

با این همه و در شرایطی که خاتمی نیز نقش‏آفرینی‏های جدیدی را آغاز کرده، احتمال برگزاری دادگاه مهدی هاشمی در آینده نزدیک وجود دارد و در شرایطی که تلاش‏های عمده‏ای برای ضدولایت فقیه، ضد روحانیت و فاسد نشان دادن دولت آغاز شده، آیا باید یادداشت هاشمی را چراغ سبزی برای شروع ماجرایی دیگر قلمداد کرد؟ این سوالی است که پاسخ به آن چندان آسان به نظر نمی‏رسد. اما شناختن پازل ترسیم شده می‏تواند از غلطیدن آگاهان سیاسی و خصوصا حوزوی به درون آن جلوگیری کند.

پی‌نوشت‌ها:

1-نقیب زاده هفته نامه توانا مرداد 78
2-اشاره به سخنان آقاجری
3-محسن کدیور روزنامه صبح امروز فروردین 78
4-مقصور فراستخواه روزنامه ایران شهریور 77
5-حبیب الله پیمان - هفته نامه مبین - 10/7/78 – شماره 341 - ص2-7
6-مصطفی ملکیان - روزنامه خرداد - مهر 78
7-سهراب بهداد - روزنامه نشاط - اسفند 77
8-مرتضی کاظمیان - روزنامه توس - مرداد77
9-ابراهیم یزدی - هفته نامه آبان - فروردین 78
10-رجانیوز 10 آذر 88
11-اکبر گنجی - ماهنامه کیان - فروردین 77

تشیع در تونس


تشیع در تونس
جمهوري تونس کشوری است در شمال آفری با مساحت ۱۶۳،۶۱۰ کیلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 11 ميليون نفر.
اين كشور بر کرانه دریای مدیترانه قرار دارد و از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هم‌مرز است. پایتخت این کشور شهر "تونس" است.
در سال 1881 فرانسه، تونس را مستعمره خود نمود. با آغاز جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان برای تقویت پایگاه متحدین در شمال آفریقا، در تونس نیرو پیاده کرد. در سال ۱۹۴۳ نیروهای ارتش آلمان از تونس عقب‌نشینی کردند و تونس به کنترل متفقین درآمد. اين کشور طی پیمان پاریس که در سال ۱۹۵۶ میلادی امضاء شد، استقلال خود را به دست آورد.
کشور تونس به 24 استان (يا ولایة) تقسيم شده و سه جزیره مهم نيز به نام‌هاي"زمبره"، "قرقنه" و "جربه" دارد.


در دوران باستان، "رومی‌ها" در تونس حضور داشتند و پس از اسلام نيز "خراسانی‌ها"  و "ترک‌ها" در اين سرزمين دولت و حاكميت يافتند. 

اما حضور تشيع در اين كشور به همان قرن اول ظهور اسلام برمي‌گردد؛ حتي قبل از زماني كه دولت ادارسه (ادریسی‌ها) در قرن دوم هجری در مراكش و حکومت فاطمیون در مصر و تونس ايجاد شد.

ساكنان اصلي تونس "بربرها" بودند كه از مواليان اهل‌بيت(ع) به شمار مي‌رفتند. شدت اين ولاء به حدي بود كه پس از واقعه جانسوز كربلا، يكي از قيام‌هاي خونخواهي،‌ به وسيله آنان و در تونس فعلي رخ داد. بني‌اميه نيز مشابه آنچه در "قتل‌عام حرّه" در مدينه منوره انجام داده بود را در تونس اعمال كرد.

نخستين خليفه فاطمي «عبيدالله المهدي» نام داشت كه خود را از نسل «محمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق(ع)» و از ذريه حضرت فاطمه(س) معرفي كرد. وي در سال 103 با تصرف «اسكندريه» نيت خود را براي فتح مصر آشكار ساخت و سلسله فاطميان را در سال 803 در تونس تشكيل داد كه دامنه آن پس ازمدتي به مصر كشانده شد.

در دوران جديد، فرانسه اين كشور را به استعمار كشيد تا سال 1956 كه این کشور داراي استقلال گرديد.

بعد از استقلال، سیاست "حذف كامل دین اسلام از نظام دولتی و زندگی مردم تونس" دنبال شد. اين سياست ـ به موازات اقدامات «آتاتورک» و «پهلوي اول» در تركيه و ايران ـ به دست «حبیب بورقیبه» در تونس اجرايي گرديد. اما از سال 1987كه « بن علي»  قدرت را در دست گرفت، دريافت كه سیاست زور برای حذف دین، قابل پیگیری نیست ؛ لذا مي‌كوشد تا جایی که ضرر ندارد فعالیت دینی ـ اسلامی را آزاد بگذارد كه نمونه آن توجه جديد به "دانشگاه زیتونه" است كه نماد اسلامی كشور تونس به شمار مي‌آيد. همچنين راه اندازی رادیو قرآن، توجه به مراکز قرآنی در حد حفظ و قرائت، و نيز تقید شخصي خود او به ظواهر شرع.

سیاست حاكمان تونس در طول تاریخ این بود كه جز مذهب مالکی، مذهب دیگری رواج پیدا نکند؛ لذا مذهب بيشتر مردم تونس "مالکی" است. مذاهب "تشيع"، "حنفی" و "اباضی" ـ يعني نحله‌اي از خوارج ـ نيز در این کشور زندگي مي‌كنند.

نتيجه اقدامات لائيك حكومت‌ها در تاريخ اين كشور، اين بوده است كه برخي از مسلمان آن ـ عليرغم آنكه بسیار علاقمند به دین و قرآن هستند اما ـ نگاهشان نسبت به دین نگاهي سکولار باشد و مثلا "حجاب" را جزء مسلمات دین ندانند و بی‌حجاب بودن برايشان طبيعي جلوه كند. اما اكنون جرياني ايجاد شده است كه به دنبال زنده کردن تراث تاريخي است و مي‌خواهد از لحاظ علمی بداند كه مثلا فاطمیون که بودند و چه کردند و چه دستاوردهايی داشتند.

مانند تمامي كشورهاي آفريقا، در تونس نيز سه نوع شيعه وجود دارد:

1. شيعيان كهن.

2. نو شيعه‌ها (مستبصرين).

3. اهل‌سنت دوستدار اهل‌بيت (ع).

از آنجا كه اكثريت مسلمانان تونس به لحاظ "عقيده"، بشدت علاقمند به اهل‌بيت(ع) هستند و از لحاظ "عمل" نيز پيرو مذهب مالك بن انس ـ كه ‌ نزديك‌ترين مذهب فقهي سني به تشيع محسوب مي‌شودـ مي‌باشند، مي‌توان بسياري از مردم تونس را شيعياني دانست كه از تشيع خود بي‌اطلاع هستند!

يكي از نشانه‌هاي اين تشيع، مراسم ماه محرم است كه به اشكال گوناگون در تونس و ديگر كشورهای آفريقايی وجود دارد و از ارزش خاصی برخوردار است. در تونس از زمان تسلط فاطميان بر اين كشور، مذهب تشيع و سنت‌های آن از جمله مراسم سوگواری ايام عاشورا جزء آيين‌های ‌اجتماعی مردم قرار گرفت؛ به طوريكه عاشورا تا چندی قبل جزء تعطيلات رسمی اين كشور بود.

مردم تونس در ایام محرم از هرگونه مراسم شادی مانند جشن عروسی و ختنه‌كنان خودداری می‌كنند. آنها حتي در عزاداري‌هايشان در اين ماه، از خوردن غذاهای رنگين اجتناب‌ می‌كنند و صبح عاشورا نيز به قبرستان‌ها و مزار اموات سرمی‌زنند و معتقدند كه همه ارواح در روز عاشورا كنار قبر خود حضور پیدا می‌كنند و منتظر دیدار بستگان زنده خود هستند.

مردم تونس شب عاشورا با آتش زدن علف‌های خشك و شعله‌ور كردن آنها كه به «اجیجه» شهرت دارد، گلوله‌هایی شلیك می‌كنند و بر این اعتقادند كه این عمل موجب شادمانی اطفال كربلا می‌شود. اين سنت، شبيه به شمع‌روشن كردن شيعيان ايران در شام غريبان است كه نوعي همدردي با اطفال امام حسين(ع) محسوب مي‌گردد.

اما ـ گذشته از ريشه‌هاي عميق تشيع در شمال آفريقا ـ گروه دوم شيعيان تونس (يعني مستبصران و نوشيعه‌ها) اكنون خود را به دو گروه تقسيم مي‌كنند: "شیعیان مذهبی" و "شیعیان سیاسی".

منظور از شیعیان سیاسی کسانی هستند که جریانات سیاسی آنها را به مذهب شیعه متمايل كرده است.

شیعیان مذهبی نيز کسانی هستند که با مطالعه و تحقیق به مذهب شیعه گرویده‌اند.

شیعیان تونس بيشتر در جنوب این کشور و مناطقي مانند "قفصه"، "قابس"، "سوسه"، "مهديه" و نيز شهر "تونس" پايتخت اين كشور زندگي مي‌كنند و به تبع رویکردهاي مختلفی كه دارند گاه افراط و تفریط نيز در بين آنان به چشم مي‌خورد؛ اما به شكل كلي، شیعیان تونس، ذهنیتي ساده و بدون غل و غش در ارتباط با اين مذهب دارند و برخي مسائل اختلاف‌برانگیز که بین نخبگان تشيع در كشورهاي اصلي شيعه وجود دارد در اين كشور مطرح نيست.

وجود مستبصر مشهور «دكتر سيد محمد تيجاني سماوي» كه از اهالي شهر "قفصه" يكي از شهرهاي جنوبي كشور تونس است نيز علت گرايش بسياري از تونسي‌ها ـ چه در داخل اين كشور و چه در اروپا ـ به مذهب اهل‌بيت(ع) شده است.

در جولاي سال گذشته(7002) هفته‌نامه الوطن تونس ـ كه گفته مي‌شود "گرايش بعثي" دارد ـ  با چاپ مقاله‏اي با عنوان چگونه شيعه شدند و... چرا؟ ضمن چاپ عكس نه نفر از شيعيان تونس مانند «تيجاني» و «مبارك بغداش» ، به مسائلي مانند تعريف شيعه، كيفيت انتشار تشيع در تونس، مشكلات شيعيان تونس و ازدواج موقت، پرداخت و تلاش نمود بين مسلمانان تونس فتنه‌انگيزي كند. اين نشريه سپس خواهان اظهار نظر مردم در ارتباط با تشيع از طريق ايميل شد؛ كه به لطف خدا اينگونه توطئه‌ها نيز به شناخت بيشتر مردم و در نتيجه گسترش اين مذهب خواهد انجاميد.

یکی از نگرانی‌های شيعيان تونسی، فرزندان آنها و باصطلاح "نسل جديد" است. اين نگراني با وجود دو تهاجم فرهنگي كه از سوي "غرب" و "وهابيت" عليه اسلام اصيل آغاز شده است جدي‌تر نيز به نظر مي‌رسد.

این مطلب را از پایگاه  خبری تحلیلی اهل بیت (ع) گرفتم

گفتگو با محمد تیجانی السماوی نویسنده کتاب(آنگاه هدايت شدم)


«محمد تیجانی سماوی» برای بعضی‌ها یک وجود خیالی است، شخصیتی که ساخته و پرداخته شیعیان است، اما کسی که در هتل لاله تهران ملاقات شد واقعیتی به لطافت خیال بود، مهربان متواضع و بسیار روشنفکر، متبسم و محاسنی کم که با گشاده‌رویی، یک ساعت مصاحبه را پذیرفت.


محمد تیجانی السماوی در ایران با کتاب «آنگاه هدایت شدم» شناخته می‌شود کتابی که شرح چگونگی شیعه شدن وی را از مذهب مالکی اهل تسنن روایت کرده است، تیجانی اما به جز آنکه در دعوت به مذهب حقه جعفری کوشا است و خود تصریح می‌کند که این کار تمام زندگیش است دارای ابعاد شخصیتی برجسته و درس‌آموزی است.

محمد تیجانی السماوی که 70 سالگی خود را پشت سر می‌گذارد، مدرک دکترای خود را از سوربن اخذ کرده و به فرانسوي مسلط است، تیجانی به شدت با قشری‌گری مخالف است و جوانان مسلمان را به مطالعه و کند و کاو در دین دعوت می‌کند.
سید محمد تیجانی سماوی تمام تحولات ایران را زیر نظر دارد و گویی در ایران زندگی می‌کند او حتی رزمایش‌های نظامی را هم پیگیری می‌کند، چه برسد به مسایل هسته‌ای.

این گفت وگو در هتل لاله تهران به کوشش فارس نیوز انجام شد که مشروح آن را درپی می‌خوانید.

فارس: لطفا خود را به اختصار معرفی کنید؟
به اختصار! همه زندگی‌ام به اختصار بوده، حتی ولادتم به اختصار بوده است؛ درود و سلام بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله و سلم و آل پاکش، با درود و سلام بر شما و همه شنوندگان در همه نقاط جهان، درباره زندگی مختصرم باید بگویم من محمد‌التیجانی السماوی از جنوب تونس هستم و همواره می‌گویم اصلا‌ عراقی‌‌ام و در تونس متولد شده‌ام. اصل ما از «سماوه» عراق و از عراقی‌هایی هستیم که در زمان عباسیان از ترس کشتار به شمال آفریقا مهاجرت کردند.

فارس: از تحصیلاتتان بگویید.
تحصیلات آغازین خود را طی دو یا سه سال در یکی از شعبه‌های دانشگاه زیتونه گذراندم و پس از استقلال تونس و بسته شدن دانشگاه زیتونه به مدارس فرانکو عربی (فرانسوی عربی) رفتم و پس از فراغت از تحصیل برای طی مدارج علمی بالاتر وارد دبیرستان شدم و به تحصیل در مرحله پیش‌دانشگاهی پرداختم.

در پایان این دوره، استادیار مؤسسه پیش‌دانشگاهی شهر «یوبسای» شدم و حدود 17 سال به تدریس پرداختم و پس از آن از وزارت آموزش و پرورش درخواست مرخصی کردم تا در فرانسه به تحصیل بپردازم و وارد دانشگاه «سوربن» و مؤسسه تحصیلات عالی در پاریس شدم و بیش از 8 سال به بررسی و تطبیق میان ادیان؛ ادیان توحیدی سه‌گانه پرداختم و پس از گرفتن لیسانس تحقیقات تخصصی در این زمینه از دانشگاه سوربن فارغ‌التحصیل شدم و نیز موفق شدم در رشته فلسفه و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و مذاهب اسلامی از این دانشگاه دکترای درجه 3 و سپس دکترای بین‌المللی بگیرم.

فارس: تز دکترایتان چه بود؟
نام تز دکتری من در این دانشگاه، «اندیشه اسلامی در نهج‌البلاغه» اثر امام علی (ع) بود. شما به نهج‌البلاغه و ارزش زبانی و ادبی آن آگاه هستید. ترجمه این کتاب به زبان فرانسه بسیار سخت است زیرا حتی شارحان و مفسران عرب نیز در شرح و تفسیر واژه‌ها و جملات امام علی (ع) با سختی‌هایی برخورد کرده‌اند تا آنجا که ابن ابی الحدید گفته است این کتاب و سخنان آن بالاتر از سخن مخلوق و پایین‌تر از سخن خالق است.

من نیز در ترجمه این کتاب به زبان فرانسه با دشواری‌های بزرگی روبرو شدم زیرا در سوربن رساله دکترا جز به این زبان پذیرفته نمی‌شد. پس از این دوره، یک سال در دانشگاه سوربن و 3 سال هم در مؤسسه بالزاک در پاریس به تدریس پرداختم و بعد از آن به نوشتن و تالیف روی آوردم که تاکنون 11 کتاب تالیف کرده‌‌ام. اولین این کتاب‌ها، کتاب معروف «سپس هدایت شدم» است که به 14 زبان دنیا ترجمه شده و نام آخرین آنها این است، «دعوت کننده به سوی خدا را اجابت می‌کنم.»

فارس: در کدام یک از مذاهب اهل سنت بودید و نقطه تحول و عاملی که باعث شد به مذهب شیعه دوازده امامی گرایش یابید و کتاب معروف «آنگاه هدایت شدم» را بنویسید چه بود؟
این گرایش، داستانی طولانی دارد که در کتاب مذکور به بیان آن پرداخته‌‌ام، اما در اینجا آن را به اختصار می‌گویم. من در سال 1964 در کنفرانسی مربوط به عرب‌های مسلمان در مکه شرکت کردم به همین خاطر تحت تاثیر وهابیت بودم از همین جا به این مذهب گرایش یافتم اما وقتی که تصمیم گرفتم به عربستان بروم و حج عمره را به جای آورم در کشتی با یکی از شیعیان آشنا شدم که در بغداد استاد دانشگاه بود.

فارس: از دیدار با این عالم شیعه بیشتر بفرمایید.
این دیدار سودمند بود زیرا وی عامل ارتباط من با علمای نجف و آشنایی با آنان شد و از طریق ایشان دریافتم آنچه درباره شیعیان گفته می‌شود همه خرافات و سخنان بیهوده و تبلیغات است. پس از این، به بحث با آنان پرداختم و این بحث سه سال طول کشید، پس از این سه سال بحث، دقت و مقایسه دریافتم مذهب اهل بیت مذهب صحیح است و شیعیان به خاطر پیروی از اهل بیت برحق و در راه حق‌اند به همین دلیل شیعه را پذیرفتم و به آن روی آوردم و آغاز به تبلیغ و نشر آن کردم و به نوشتن در این زمینه پرداختم تا اهل بیت را بدین شیوه که من کشف کردم و دریافتم معرفی کنم.

فارس: یعنی یک شیوه علمی برای انتخاب دین؟
بله! این شیوه آشنایی من با اهل بیت برخلاف کسانی که شیعه به دنیا می‌آیند و برخلاف کسانی که آن را به ارث می‌برند، تقلیدی و موروثی نبود بلکه از شیوه‌‌ای کاملا علمی و از طریق بحث و بررسی حاصل شده بود. من معتقد به مذهب مالکی بودم و جعفری شدم یعنی به مذهب امام جعفر صادق (ع) روی آوردم زیرا دریافتم مذهب جعفری مذهب حق است و این، پس از 3 سال بحث و بررسی به دست آمد.

فارس:یکی از دوستان اهل تسنن من در دوره دانشجویی که اهل جزایر کومور بود می‌گفت استاد تیجانی پس از گرایش به شیعه و تالیف کتاب «آنگاه هدایت شدم» کتاب دیگری نوشته و در آن به مذهب اهل سنت بازگشته آیا این را تایید می‌کنید؟
اینها همه تبلیغات سعودی‌ها و وهابی‌ها است، زیرا انسان وقتی در دعوت و مذهب خود قوی باشد، درباره او حرف و حدیث و شبهات زیادی به وجود می‌آید. من از این دست افراد بودم با گرایشم به شیعه سر و صدای زیادی ایجاد کردم و باعث شدم شبهات زیادی به وجود بیاید.

ابتدا مرا انکار کردند و گفتند این کسی که نامش بر روی کتاب آمده شخصیتی خیالی است که وجود خارجی ندارد و کتاب را علمای شیعه نوشته‌اند و نام خیالی با عنوان تیجانی سماوی بر آن گذاشته‌اند. که این ماجرا بسیار طولانی است و قصه‌های زیادی دارد. سپس گفتند این کتاب حاصل کار اسرائیلی‌ها است. تا مردم را در برابر دین خود دچار تردید کنند. گاهی هم گفتند تیجانی پس از اعلام تشیع، مرتد شده و نیز گفتند او نه شیعه و نه سنی است. من به شکر خدا بر اصل خود ثابت هستم و علاوه بر این به دعوت خود به تشیع ادامه می‌دهم و این دعوت پایان‌پذیر نیست.

فارس: درباره تشیع چند اثر دارید؟
در حال حاضر 11 کتاب برای نشر و گسترش مذهب اهل بیت و دفاع از آن نوشته‌‌ام و در آنها به بیان حقانیت آنها و وفادارای به آنها که بسیاری از اهل سنت از آن غافلند پرداخته‌‌ام و به یاری خدا بی‌هیچ کاستی و کوتاهی به این امر ادامه می‌دهم. خلاصه باید گفت آنچه علیه من گفته شده همه تبلیغات است.

فارس: مهمترین عالم شیعه که بر شما تاثیر گذاشته چه کسی بوده است؟
مهمترین عالمی که بر من تاثیرگذاشت «محمد باقر صدر» بود که مدتی طولانی با وی زندگی کردم و با او بسیار بحث و تبادل نظر کردم که شرح آن در کتاب «آنگاه هدایت شدم» آمده است. ایشان نمونه و الگوی بزرگی در اخلاق بود و بیش از هر چیز مرا با اخلاق پسندیده و تواضع خود و پس از آن با علم خویش جذب کرد زیرا بسیار عالم بود و برای هر سؤالی که می‌شد از قرآن و سنت نبوی پاسخ‌های قانع کننده‌ای داشت و بسیار بر عقل و خرد تکیه داشت. من همیشه می‌گویم اولین بار و بیش از عالم دیگری از محمدباقر صدر تاثیر پذیرفته‌ام. پس از صدر نیز تحت تاثیر شرف‌الدین موسوی در کتاب «المراجعات» و «النص و الاجتهاد» و بسیاری از تالیفاتش بوده‌ام.

فارس: شما با امام موسی صدر هم ملاقات داشته‌اید؟
خیر! با ایشان ملاقاتی نداشته‌ام.

فارس: از نظر شما مهمترین مساله فرهنگی جهان اسلام چیست؟
مهمترین مساله فرهنگی جهان اسلام از نظر من وحدت و اتحاد مسلمین است و ترک نژادپرستی، تعصب، کشمکش و درگیری میان مسلمانان بهترین راه رسیدن به وحدت است.

فارس: بیشتر توضیح می‌دهید؟

البته! بسیار دردناک است که می‌شنویم این روزها «قرضاوی» و امثال او دست به اقداماتی می‌زنند. «قرضاوی» که از علمای مشهور است و میلیون‌ها مسلمان به سخنان و اظهارات وی گوش می‌کنند و الجزیره او را قطب ربانی جهان اسلام معرفی می‌کند، مدتی است به شیعیان حمله می‌کند و درگیری‌های طایفه‌ای را به راه می‌اندازد. مهمترین مشکل از نظر من این است که برادران ما در میان علمای اهل سنت باید با این حقیقت آشنا شوند و حداقل بحث و بررسی مذهب شیعه را بپذیرند و با حق و حقیقت به این امر بپردازند و تحت تاثیر تبلیغات و اظهارات خارج از آن مانند همین «قرضاوی» که می‌گوید قرآن شیعیان با قرآن ما تفاوت دارد، قرار نگیرد.

مشکل بعدی همین اختلافات و درگیری‌های طایفه‌ای است که برخی علما به راه می‌اندازند و فتوی می‌دهند که برای پیروزی حزب‌الله حتی نباید دعا کرد زیرا اعضای آن شیعه‌‌اند. این مهمترین مشکل فرهنگی است که در روند حرکت جهان اسلام و رشد و نمو آن خلل ایجاد می‌کند و ملت‌ها و امت اسلامی را از پیشرفت و شکوفایی باز می‌دارد.

فارس: علت این اختلافات و کینه‌ورزی‌ها چیست؟
اینها همه برخاسته از نوعی جمود فکری، عقب‌ماندگی ذهنی و پذیرش شایعات بدون تحقیق است در حالی که خداوند تعالی به ما در این باره هشدار داده و فرموده است «یا ایهاالذین آمنوا اذا جاءکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین» با وجود این، مسلمین بر هیچ تحقیقی و بدون آنکه برای تمییز میان حق و باطل تلاش کنند، شایعات را می‌پذیرند. اما با وجود این همه هیاهو که از این جا و آن جا بر می‌خیزد، فرد با بصیریت و آگاهی، می‌داند که پیروزی نزدیک است و خداوند سبحان هم‌چنانکه وعده کرده، حکمت و تدبیرش در حال نمایان شدن است زیرا او فرموده که نورش را کامل و نمایان خواهد کرد حتی اگر کافران نپسندند.

فارس: وضع شیعیان الآن چگونه است؟
شیعیان اینک وضعیت خوبی دارند زیرا بسیاری از علمای اهل سنت و بسیاری از طلبه‌های سنی مذهب اهل بیت را مطالعه و بررسی قرار می‌دهند و آن را می‌پذیرند و بدان می‌گروند زیرا مذهب اهل بیت پایه و اساس و مذهب حقیقی اسلام است و هر آنچه جز این مذهب باشد، انباشته و پیرایه‌ای از سخن است که سیاست وارد آن شده و سیاست همچنانکه می‌دانید همه چیز را فاسد می‌کند. یکی از پیشینیان گفت خداوند سیاست و سیاستمداران را لعنت کند زیرا سیاست در هر چیز وارد شود آن را فاسد می‌کند.

فارس: یعنی شما به جدایی دین از سیاست معتقدید؟
منظور من انحراف سیاسی است، سیاست اموی -عباسی که اعتقادات دینی را از بین می‌برد و آن را به امور صرفا سیاسی تبدیل می‌کند. برای مثال همین مذهب شیعه که اهل سنت می‌خواهند آن را تنها گریش سیاسی معرفی کنند و می‌گویند تشیع تنها پس از شهادت امام حسین (ع) به وجود آمده است در حالی که شیعیان از زمان پیامبر (ص) معروف بوده‌‌اند زیرا خود پیامبر به حضرت علی (ع) اشاره کرد و گفت تو و شیعه‌ات و این در زبان عربی یعنی دوستداران و یاری کنندگان تو. این در قرآن هم آمده است.

اهل سنت می‌خواهند شیعه را گریشی صرفا سیاسی معرفی کنند به همین خاطر می‌گویند زمانی که یزید با امام حسین (ع) جنگید طایفه‌ای برخاستند تا انتقام بگیرند به همین خاطر شیعه مساله‌ای کاملا سیاسی است و به دین و اعتقاد ربطی ندارد در حالی که ما می‌گوییم نه شیعه مساله‌ای اعتقادی و از اصول اسلامی است پیش از آنکه سیاسی باشد.

فارس: هدف نهایی اینها چیست؟
آنان می‌خواهند چهره اعتقادات دینی ما را خدشه‌دار کنند و آن را با امور سیاسی مرتبط بدانند زیرا امور سیاسی ثابت نیست و دائما در حال تغییر است و سیاست غالبا نیرنگ، نفاق و امور بیهوده است اما امور دینی بر پایه متون الهی، قرآنی و نبوی استوار است و کسی نمی‌تواند آن را تغییر دهد، یا چیزی دیگری را جایگزین آن کند.

فارس: نظر شماره درباره شیعیان ایران در مقایسه با شیعیان عرب و دیگر کشورها چیست؟
قطعا میان آنها تفاوت‌هایی وجود دارد. البته میان اصول و فروعی که بدان معتقدند تفاوتی وجود ندارد اما ناگزیر آنچه شیعه فارسی از آن پیروی می‌کند با آنچه شیعه عرب تبعیت می‌کند و نیز اعتقادات این دو تا حدی با هم تفاوت دارند که این خود برخاسته از درک متون عربی توسط شیعیان ایرانی است. زیرا از آنجا که زبان شیعیان ایران فارسی است آنان نمی‌توانند آن را تمام و کمال درک کنند و به عبارت دقیق‌تر شیعیان ایران آن قدر که به خاطر بسیاری از امور روایی تعصب به خرج می‌دهند برای اموری که بر متون و برای مثال متن قرآن استناد دارد، متعصب نیستند.

فارس: ممکن است سخن خود را با مثال روشن کنید؟
مثلا در ایران برخی به خاطر ابولؤلؤ جشن می‌گیرند زیرا او کسی است که عمر بن الخطاب را کشت، این امر فارسی است و عرب به آن اهمیتی نمی‌دهد. من از شیعه با ویژگی عربی آن دفاع می‌کنم.

فارس:چرا از جنبه عربی آن دفاع می‌کنید؟
زیرا همه مردم تلاش می‌کنند شیعه را مذهبی فارسی معرفی و آن را با ایرانی‌ها جا بیاندازند مثلا وزیر امور دینی تونس در کتابی آورده که اصل تشیع فارسی است زیرا فارس‌ها به پادشاهان خود جنبه الوهیت می‌بخشیدند. و اینک آنان با امامان خویش چنین می‌کنند و بدین ترتیب شیعه از طریق فارس‌ها وارد اسلام شده و فارسی است و نیز همسر امام حسین (ع) فارس بوده است.

فارس: یعنی قصد دارید جلوی این انحراف و شبهه دشمنان را بگیرید؟
بله ! من می‌خواهم بگویم شیعه فارسی نیست بلکه حرکت و آغازی عربی داشته است و حتی فارس‌ها و ایرانی‌هایی مانند امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای سید و از سلاله پیامبرند. من می‌خواهیم بگویم اصل تشیع، تشیع عربی است و شیعیان عرب اصل شیعه‌اند و در صدر اسلام، عمار بن یاسر، مقداد و ابوذر غفاری بودند و در میان آنان سلمان فارسی هم بود.

آری شیعه چه بسا از همین‌ها و از اولین صحابه پیامبر آغاز شده اما ایرانی‌ها به آن ویژگی‌های خاصی دادند در حالی که ما می‌خواهیم به مردم بفهمانیم شیعه و تشیع در اصل عربی است و حتی بسیاری از عالمان فارسی و ایرانی اصلشان عربی و از سلاله پیامبر اکرم (ص) بوده است و همین امام خمینی سید و اصلش عربی از سلاله پیامبر بوده اما شرایط اجتماعی و سیاسی آنان را واداشته به ایران سفر کنند و پدر و مادرش او را در ایران به دنیا آوردند و می‌گویند او ایرانی است.

مثلا همین حکیم در عراق یا امام‌موسی صدر و دیگران را نمی‌توان به خاطر شیعه بودنشان ایرانی دانست زیرا آنان به داشتن عمامه سیاه سید و از نسل پیامبرند. مردم باید این را بدانند باید بدانند که اصل شیعه عربی و از پیامبر (ص) است و از طریق اصحاب ایشان جریان یافته است. من در کتابی که اخیرا نوشته‌‌ام آورده‌ام که چه اشکالی دارد پیشوایان عرب‌های سنی فارس باشند در حالی که برعکس ایرانیان فارسی زبان امامانشان همه عربی است و آنها علی بن‌ ابی‌طالب (ع) و نوادگان وی هستند این قضیه دقیقا برعکس است و شیعیان همگی کسانی را امام قرار می‌دهند که اصلشان عربی است و اهل سنت فارس‌ها را امام خود قرار می‌دهند.

فارس: یعنی علمای زبده اهل تسنن ایرانی هستند؟
بله! «ابوحنیفه» فارسی است. «ترمذی» فارس است و «ابن ماجه»،« بخاری»، «مسلم»، «غزالی» و «ابن سینا» جزء فارسیان هستند. بسیاری از علما و امامانی که اهل سنت به آنها وفا دارند فارس هستند اما با وجود این تلاش می‌کنند شیعه را به فارس بچسبانند.

فارس: به نظر می‌رسد پس از انقلاب اسلامی، تشیع در جهان منتشر شد؟ نظر شما چیست؟
باید بگویم آری چنین است. برای مثال من و همین شاگردم (اشاره به مرد میانسالی که فارسی هم بلد است) و بسیاری از شیعیان در تونس، تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در انزوا بودیم اما پس از پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی که بسیاری عاشق او بودند، مردم به سؤال درباره شیعه و تشیع پرداختند و بر شکوه و عظمت آنان در تونس افزوده شد.

مردم پیش‌ ما می‌آمدند و می‌گفتند امام خمینی شیعه بود و ما می‌خواهیم درباره شیعیان بدانیم. خداوند شیعیان را در مبارزه با شاه یاری کرد و آنان انقلاب اسلامی را برپا داشتند و پس از اینکه مصر از امت عرب خارج شد خداوند فارس‌ها و ایرانی‌ها وارد خط و مدار کرد و این حقیقت است و ریشه‌های تاریخی دارد. وقتی این آیه نازل شد که خداوند قومی دیگر جایگزین شما می کند صحابه از پیامبر و نظر او پرسیدند و پیامبر بر کتف سلمان زد و گفت‌ آنها از قوم این مرد برخواهند خاست.

خداوند آنان را در قرآن ستوده و درباره آنان گفته «اعزاء علی الکافرین أذله علی المومنین یجاهدون فی سبیل‌الله حق جهاد» حتی جنبش اسلامی در تونس در صفحه اول خود مجله خود نوشت: پیامبر ایران را برای رهبری جهان اسلام برگزید.

فارس: انقلاب اسلامی پس از 27 سال امروز چگونه است؟
امروز هم می‌بینیم پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ اسلام بوده و شیعیان را در نقاط مختلف جهان یاری کرده است. من هر جا می‌روم شماری از طرفداران، یاران و عاشقان امام خمینی را می‌یابم و وقتی با آنان صحبت می‌کنم به سخنانم گوش فرا می‌دهند، آن را می‌پذیرند و به آسانی به تشیع می‌گروند.

این امر پس از جنگ لبنان و مقاومت حزب‌الله به رهبری سیدحسن نصرالله تحقق یافت اینک مردم به سید حسن نصرالله احترام می‌گذارند و این به قول خودش از حسنات امام خمینی است و هم اینک در همه جای جهان اسلام از جاکارتا تا مراکش و غربی‌ترین نقطه مغرب تصاویر او را با خود دارند و به وی اعتقاد دارند و به او به عنوان رهبر، امام و رئیس خود ایمان دارند و بی هیچ ترس و طمعی این را می‌گویند. حتی یک زن مصری در یکی از برنامه‌های تلویزیونی در پاسخ به من گفت خدا را شکر امت عرب مردی را به وجود آورد و معرفی کرد.

فارس: نظرتان راجع به پیروزی حزب‌الله لبنان به رهبری سیدحسن نصرالله چیست؟
این پیروزی بزرگ که حزب الله به رهبری سیدحسن نصرالله به دست آورد باعث شد تشیع دربسیاری از محافل و مراکز اسلامی و حتی محافل متعصب انتشار گسترده‌ای یا بدو آنها با آغوش باز از این مذهب استقلال کنند و اینک به شکر خدا موج هایی عظیم از تشیع ایجاد شده و این به یاری خدا خیر است زیرا خداوند وعده کرده که بر خلاف تلاش کافران، مشرکان و منافقان برای خاموشی نور او، خواسته اش را محقق خواهد کرد و نورش را منتشر خواهد نمود و آنان هر قدر هم که بگویند شیعیان کافر و مشرک و فلان و فلان هستند خداوند به وعده خود که همان انتشار نور خویش و کامل کردن آن است عمل خواهد کرد حتی اگر کافران نپسندند.

همچنان که از اول دنیا و آفرینش بر رباط علت و معلول عادت داریم و هر چیزی دلیل و علتی دارد اینک زمان به نفع تشیع است و نور خداوند آمده تا کامل گردد تا همه گیتی و جهان را در برگیرد و امام زمان (عج) که این روزها ولادتش را جشن می‌گیریم و این کنفرانس بزرگ (همایش بین‌المللی دکترین مهدویت) را به یادش برپا داریم ظهور کند.

فارس: نقش و جایگاه ایران را در جهان چگونه ازیابی می‌کنید؟
نقش ایران در جهان بسیار بزرگ و مهم است. من وقتی دیدم محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران و نیز آقای محمد خاتمی به نقاط مختلف جهان می‌روند و با استقبال رو به رو می‌شوند بسیار خوشحال شدم. من از دیدن آنها و مسئولان ایرانی درکویت، مغرب، مصر و عربستان خوشحال شدم و امیدواریم به تونس نیز سفر کنند. این دیدارها و معرفی ایران در هر سطحی چه در سطح اقتصادی و چه در سطح فرهنگی و یا سیاسی و چه در سطح هسته‌ای که با وجود ترس برخی از این کشورها ایران اعلام کرده به آنها به طور رایگان توان هسته‌ای صلح آمیز خواهد داد همه اینها نشان دهنده نقش و جایگاه ایران است و امیدواریم ایران در این سطح و حتی بالاتر از آن قرار گیرد و مسئولان ایرانی از همه کشورها و از همه نقاط جهان عرب دیدار کنند تا به مردم کشورهای عربی و اسلامی اطمینان‌های لازم را بدهند البته آنها به ایران اطمینان دارند.

من با بسیاری از آنان دیدار کرده و دیده‌ام که بسیار به آقای احمدی نژاد و سیدحسن نصرالله اشتیاق دارند. زیرا احمدی نژاد بدون ترس از جهانیان اعلام کرد اسراییل باید محو شود زیرا سرزمین‌های عربی و اسلامی را اشغال کرده است و سخنان وی هنوز هم درگوش مردم کشورهای عربی طنین انداز است که به غربی‌ها گفت شما به یهودیان ظلم کرده و به پاکسازی نژاد آنها پرداختید پس ما مسئول این کار نیستیم و ما را مقصر ندانید. این نقش ایران است که در زمینه انتشار تشیع از طریق امام خمینی نیز ایفای نقش کرده است که در این وصیت نامه ایشان نمود یافته است.

فارس: وصیت نامه امام را خوانده‌اید؟
بله: متأسفانه وصیت نامه امام پس از درگذشت ایشان نادیده گرفته شد در حالی که باید با طلا نوشته و در همه نقاط جهان توزیع می‌گردید تا همه مردم بدانند ایشان در این وصیتنامه چه می‌خواهند و به چه چیزی فرا می‌خوانند. من به یاد دارم که دعوت ایشان به جمع شدن مسلمانان زیر چتری بود که پیامبر اکرم (ص) برای آنان گشوده بود و گفته بود من برای شما ثقلین را می‌گذارم: کتاب خدا و عترم اهل بیت را. این حدیث پی درپی از علمای اهل سنت روایت شده و در صحاح هم آمده است باید بر این نکته هم تأکید کرد.

ایران در امور سیاسی هم موفق بوده زیرا توانست آمریکا و همه کشورها را شکست دهد و بر آنها غلبه کند و اینک کشورها خواستار مذاکره با ایران و بازگشت به میزمذاکرات هستند و ایران بی هیچ بازگشتی به غنی سازی اورانیوم می‌پردازد و این را اعلام کرده است. اگر هر کشور عربی بود از تهدیدات می‌ترسید اما ایران اعلام کرد که از هیچ تهدیدی بیم ندارد و به کار خود ادامه می‌دهد و این همه مسلمانان جهان را خوشحال می‌کندو آنان در حال حاضر به ایران افتخار می‌کنند به ویژه وقتی که رزمایش‌های نظامی این کشور و سلاح‌های ساخت آن را می‌بینند و نیز این احساس افتخار به ایران با مشاهده مقاومت حزب الله دربرابر اسراییل بیشتر شد.

این شاگرد ایران درس بزرگی به جهان داد زیرا جنگ اخیر لبنان و مقاومت این کشور و حزب الله تنها در برابر اسراییل نبود بلکه در برابر همه جهان و در واقع جنگ جهانی بود چون آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس و هه کشورهای عربی در آن شرکت کردند و در پنهان و آشکارا علیه حزب الله و لبنان اقدام کردند اما در نهایت حزب الله پیروز شد و با یاری خدا «کم من فئه قلیله غلبت فئة کثیره» تحقق یافت و خداوند همواره با صابران است.

فارس: درحال حاضر بحث دین و مدرنیته مطرح است و برخی معتقدند دین به ویژه دین اسلام نمی تواند با مدرنیته آنچنان همسویی داشته باشد. نظر شما با توجه به اینکه در زمینه دین و فلسفه مطالعه و تخصص داشته اید در این باره چیست؟
دین اسلام جامد نیست بلکه دین متحول و دارای قابلیت تحول و پیشرفت است. خداوند سبحان می‌فرماید کل یوم هو فی شأن این نشان دهنده آن است که این دین همواره در حال تجدید و تحول است و حضرت علی فرمود:«فرزندان خود را به شیوه‌ای متفاوت از آنچه خود تربیت یافتید تربیت کنید زیرا آن در دوره‌ای متفاوت از دوره شما زندگی می‌کنند.»

این سخن نشان از تجدید و تحول دارد اما اصول ثابت حکم دیگری دارد و در مذهب اهل بیت نمی‌توان در اصول ثابت و در آنچه درباره آن متن روشن آمده اجتهاد جایز نیست بلکه اجتهاد در اموری است که نص صریح درباره آنها وجود ندارد. پیامبر اکرم (ص) فرمود «خداوند درباره برخی امور و مسائل سکوت اختیار کرد و این به خاطر جهل یا فراموشکاری او نبود بلکه از سر رحمت به شما چنین کرد و بر دوش شما مسئولیت این امور و مسائل را قرار نداد تا وقتش برسد و آنگاه که زمانش بسد مجتهدان و عالمان باتقوا که دین را به خوبی درمی‌یابند اجتهاد کرده حکم آنها را خارج خواهند کرد».

مثلا پیشرفت علم ثابت کرده که منظور از اینکه در عصر پیامبر گفته می شد انسان خونش را می دهد تا نفسی را زنده کند چیست. در عصر کونی هه فقهای شیعه می‌گویند دادن خون برای نجات جان انسانها و حتی دادن عضو برای نجات جان دیگران جایز است. این تحول مستمر به اسلام نیروی حرکت و پویایی می‌دهد و آن را از حالت دینی جامد خارج می‌سازد. در حالی که برخی از مسیحیان دادن حتی یک قطره خون برای نجات دیگران را تحریم می‌کنند. اسلام دین تحول و پویایی است و فقهای مسلمان به ویژه شیعه مسائلی دارند با نام «مسائل مستحدثه»؛ مسائل مستحدثه یعنی امور جدیدی که آنان باید درباره آنها فتوا دهند تا مسلمانان با استفاده از آن همسو با عصر و دوره خویش حرکت کنند و همگام با دیگران باشند پس می‌توان نتیجه گرفت که اسلام دارای حرکت و پویایی است و هیچ جمودی ندارد و برعکس از زمان خود پیش است.

من در آمریکا در یک سخنرانی، گفتم دین اسلام از زمان پیش است و برای اثبات آن این آیه را آوردم که «یا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السماوات و الارض فانفذوا» این اقطار سماوات (نقاط مختلف و گوشه و کنار آسمان) برای ما مجهول و ناشناخته است اما خداوند می‌خواهد بگوید در آنها نیز ساکنانی هستند و ممکن است با شما در تماس باشند. می‌فرماید از گوشه و کنار آسمانها و زمین نفوذ کنید اما جز با نیرویی عظیم نتوانید به درون راه برید. این بر همه علوم جدید برتری دارد و از آنها پیش است.

مثال دوم اینکه علوم جدید به این نتیجه رسیده که اندیشه همه در مغز است اما قرآن می‌گوید نه چنین نیست، قران می فرماید «فأنها لاتعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور» و نیز می‌فرماید «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» این تحول و پیشرفتی عظیم است و روزی خواهد آمد که علم ثابت کند قلب مدار و مرکز همه چیز است و قلب، مغز را تغذیه می‌کند و به آن پیام‌های واقعی می‌دهد زیرا قرآن بر این قلب تمرکز و تأکید دارد. حتی برخی مفسران می‌گویند منظور از قلب همان سر و مغز است اما نه خداوند فرموده قلب یا قلب‌هایی که در سینه‌ها است و در سوره ناس آورده «الذی یوسوس فی صدور الناس» و گفته در سینه‌های مرم نه در عقل‌های مردم و من می‌خواهم بگویم قرآن و سخنان خداوند بر علم بشری پیشی دارد و علم روزی به آنها اعتراف کرده و در برابرشان تسلیم خواهد شد .

فارس:آیا با علمای قم دیدار داشته‌اید؟
بله با همه علمای قم دیدار داشته‌ام و همه آنها مرا دوست دارند و به ما احترام می‌گذارند و همگی دوست دارند با من دیدار کنند و استثنایی ندارد. برای شما درباره صحبت علمای ایران به من مثالی می‌زنم. بسیاری از علما به شکر خدا حتی سفیر جمهوری اسلامی ایران در تونس از دیدار با من خوشحال می‌شوند و همسر ایشان می‌گوید وقتی شنیدم قرار است به تونس برویم از اینکه می‌توانم با آراء و نظرات دکتر تیجانی آشنا شوم خوشحال شدم.

خود سفیر می‌گوید تو می‌توانی بدون روادید به ایران سفر کنی زیرا در ایران از من معروف‌تری و من باید با تو بیایم تا مرا به دیگران معرفی کنی. این بخشش و رحمت خداوند است که به من داشته و این تنها به خاطر عشق و محبت اهل بیت است که به من ارزانی داشته است و این عشق و محبت در قلب مؤمنان است. من دیروز صبح زود در دمشق بودم برای زیارت حضرت زینب (س) رفتم. من در آنجا به علامه تونسی معروفم. وقتی مردم مرا شناختند پس از سه ساعت تکبیر آنها خارج شدم. این فضل خداوند است.

فارس:در پایان اگر سخن دیگری دارید؟
سخن پایانی اینکه از خداوند می‌خواهم مسلمانان را موفق بدارد و قلب‌های آنان را با این حقیقت که حقیقت اهل بیت (ع) است آشنا گرداند و آنان نیز به سخن پیامبر که امام خمینی نیز بدان توصیه کرده یعنی کتاب خداوند و عترت پاک وی اهل بیت (ع) پایبند باشند و به آن تمسک جویند زیرا اگر به این دو منبع تمسک جویند امتی به واقع اسلامی خواهند بود و شاهد یاری خداوند خواهند شد که به صراحت فرمود ان‌الله لایتغیر ما بقوم حتی یغیر و ما بأنفسهم»

و من چیزی تفسیر می‌کنم که این تغییر همان تغییر ذهنی و عقلی است زیرا اگر ما اندیشه و خرد خود را تغییر دهیم و اعتقادات شکست خورده و فاسد خود را کنار بگذاریم و عقاید درست را برگزینیم در آن صورت خداوند ما را از ذلت به عزت و از فقر به ثروت و از شکست به پیروزی می‌رساند. الحمدالله رب العالمین و انشاءالله به زودی و در آینده با شما دوباره دیدار خواهم داشت.


کارتن خواب ها را فراموش نکنید ای کسانی که ایمان آورده اید


خبرگزاري فارس: در ظاهر همه چيز خوب است. تعداد گشت‌هاي جمع‌آوري و ساماندهي بي‌خانمان افزايش يافته، مراكز نگهداري و گرمخانه‌ها ظرفيت مورد نياز شهر را دارا هستند، خدمات مطلوبي به بي‌خانمانان ارائه مي‌شود، با خطاكاران برخورد قاطع صورت مي‌گيرد و .... اما اصل قضيه را كه مي‌بينيم يك جاي كار مي‌لنگد!


به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، زير سقف پر ستاره اين شهر، درست در جايي كه عده‌اي ذوق مي‌كنند از آمدن دانه‌هاي برف و لحظه‌شماري مي‌كنند براي پوشيدن پالتويي و چكمه‌هاي آنچناني و رفتن به پيست اسكي و درست در جايي كه عده‌اي ديگر قهوه به دست از پشت شيشه‌هاي بخار گرفته اتاقشان سپيدي شهري را به نظاره نشسته‌اند و همنوا با موسيقي ملايم خانه‌هايشان طعم آرامش و راحتي را مزمزه مي‌كنند، كساني هستند كه خواسته يا ناخواسته سهمشان از فصل سپيدي، سياهي و دل نگراني است. دل نگراني بابت نداشتن جايي براي زنده ماندن....

پرده اول
-----------

هوا سرد شده، سوزي كه مي‌آيد سوز برف است. وقتي خانواده‌اي را در يكي از مناطق جنوبي شهر در زير يك پل وسط يك زمين زراعي مي‌بيني بدون معطلي مراتب را به سامانه 137 اطلاع مي‌دهي. مطمئني كه امشب اين خانواده مأمن گرمي پيدا مي‌كند براي صبح كردن شب سردش، دلت به حال آن دو كودك خردسال مي‌سوزد، دو كودكي كه سهمشان از زندگي تنها داشتن غصه‌هاي بزرگ شده است.

روز بعد در كمال ناباوري دوباره خانواده را در زير پل مي‌بيني، كارگران زمين زراعي مي‌گويد: ديشب هم اينجا بودند.

دوباره با 137 تماس مي‌گيرد و پس از دادن كد پيگيري مطلع مي‌شوي كه اين خانواده را پيدا نكرده‌اند تعجب مي‌كني چون اگر گشت با آدرس دقيقي كه تو دادي تنها يك دور در اين حوالي مي‌زد حتما اين خانواده را پيدا مي‌كرد.

براي پي‌گيري بيشتر با شماره‌هايي كه مسئول 137 به تو داده است تماس مي‌گيري اينجا مركز مديريت آسيب‌هاي اجتماعي است. فردي كه با شما صحبت مي‌كند، مي‌گويد: افرادي كه شما معرفي كرديد خانواده هستند و شهرداري جايي براي نگهداري خانواده ندارد بنابراين اين موضوع به كميته امداد مربوط مي‌شود.

مي‌پرسي يعني اين خانواده بايد زير پل بمانند تا كميته امداد مطلع شود؟ خودت را معرفي مي‌كني و مي‌گويي كه مي‌خواهي اين موضوع را دنبال كني . شب هنگام با تلفن همراهت تماس مي‌گيرند تا محل دقيق را خودت به خودروي جمع‌آوري بي‌خانمانان نشان دهي، قبول مي‌كني و همراه گروه به محل مي‌ري.

وقتي به محل مي‌رسي مردي آنجا حضور دارد كه مي‌گويد: زن به همراه 2 كودكش به خانه يكي از همسايه‌ها براي استحمام رفته است.

مأموري كه همراه شماست مرد را به مركز ساماندهي كارتن‌خواب‌ها مي‌برد. اما روز بعد دوباره اين خانواده در زير پل خوابيده‌اند و روز از نو و روزي از نو.

پرده دوم
---------

در حاشيه خيابان انقلاب اسلامي در محدوده چهارراه كالج كنار محل ساختمان مركزي متروي تهران فردي كنار خيابان زير برف خوابيده است.
هوا سرد و برفي است به دليل نگراني از در خطر بودن جان فرد مراتب به 137 گزارش مي‌شود.

اينبار هم متاسفانه اقدامي سريع از سوي شهرداري انجام نمي‌گيرد و اين فرد تا نزديكي‌هاي صبح در اين مكان مانده و بعد وي را به مركز شفق به گفته مسئولان منتقل مي‌كنند.

مسئولان چه توضيحي مي‌دهند؟
--------------------------------------

عنايتي، رئيس سامانه مديريت شهري شهرداري تهران (137) در اين‌باره مي‌گويد: سامانه 137 مسائل مطرح شده از سوي شهروندان را تا رسيدن به نتيجه پيگيري مي‌كند.

وي با بيان اينكه سامانه 137 رابط بين شهرداري‌ با مردم است و كار هماهنگي را انجام مي‌دهد مي‌افزايد: وقتي شهروندي با ما تماس مي‌گيرد تا نسبت به جمع‌آوري كارتن خوابي اقدام كنيم سامانه 137 با سازمان‌هاي مربوطه و وابسته به معاونت فرهنگي و اجتماعي تماس حاصل كرده و موضوع را گزارش مي‌دهد سپس اين سازمان خودروهاي گشت خود را به محل فرستاده و مساله را پيگيري و نتيجه را جهت اطلاع به شهروندان به 137 اعلام مي‌كنند.


* شهرداري وظيفه قانوني در جمع‌آوري متكديان ندارد
----------------------------------------------------------

همچنين رضا جاگيري، معاون خدمات اجتماعي سازمان رفاه و مشاركت‌هاي اجتماعي شهرداري تهران در پاسخ به اين پرسش كه اگر كارتن خواب از رفتن به گرمخانه امتناع كرد چه برخوردي با وي مي‌شود، مي‌گويد: ما آوردن وي را به گرمخانه اجباري نكرديم، اما به طور حتم مددكار پس از آنكه با وي ارتباط برقرار كرد او را راضي به آمدن مي‌كند.

به گفته جاگيري تلاش مددكاران ايجاد ارتباط با فرد بي خانمان و كارتن خواب است كه پس از اين اقدام وي راضي به آمدن به گرمخانه مي‌شود.

معاون خدمات اجتماعي سازمان رفاه و مشاركت‌هاي اجتماعي شهرداري تهران در خصوص اينكه آيا جمع‌آوري خانواده‌هاي بي سر پناه جزو وظايف شهرداري هست يا نه مي‌گويد: جزء وظايف شهرداري نيست اما شهرداري كمك مي كند تا اين افراد جمع‌آوري و تحويل نهادهاي امدادي مربوط از جمله كميته امداد شوند.

وي ادامه مي دهد: قانون وظيفه‌اي را براي شهرداري در اين خصوص معين نكرده است و ما وظيفه‌اي از نظر قانوني نداريم.

جاگيري اضافه كرد: در روزهاي برفي تعداد مراجعات به مراكز نگهداري بي خانمان‌ها 2 برابر شده و همچنين تعداد گشت‌هاي جمع‌آوري افزايش يافته است.

معاون خدمات اجتماعي سازمان رفاه و مشاركت‌هاي اجتماعي شهرداري تهران در خصوص نحوه ارائه خدمات گرمخانه نيز مي‌گويد: افراد بي‌سرپناه پس از مراجعه به مركز شام دريافت كرده، استحمام مي‌شوند و محل خوابي نيز به آنها داده مي‌شود.

جاگيري مي‌افزايد: همچنين خدمات درماني توسط پزشك به آنها ارائه مي‌شود.

به گفته جاگيري اين افراد هنگام صبح پس از صرف صبحانه مركز را ترك مي‌كنند.

به گزارش فارس، در ظاهر همه چيز خوب است... تعداد گشت‌هاي جمع‌آوري و ساماندهي بي‌خانمان افزايش يافته، مراكز نگهداري و گرمخانه‌ها ظرفيت مورد نياز شهر را دارا هستند، خدمات مطلوبي به بي‌خانمانان ارائه مي‌شود، با خطاكاران برخورد قاطع صورت مي‌گيرد و .... اما اصل قضيه را كه مي‌بينيم يك جاي كار مي‌لنگد!

اگر نامه شیخ الاشراف ملک اکبر هاشمي عالی جاه   نبود!

 12 سئوال 12 انجمن اسلامي؛ نامه هاشمي مسبب يا مبين؟

 انجمن اسلامي دانشجويان 12 دانشگاه بزرگ كشور با صدور بيانيه‌اي مشترك نسبت به انتشار مطلبي در پايگاه اينترنتي وابسته به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني واكنش نشان دادند.


به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاري فارس، متن بيانيه انجمن اسلامي دانشجويان 12 دانشگاه كشور به شرح ذيل است:
روز شنبه 25 دي مطلبي در پايگاه‌ اينترنتي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني منتشر شد تا شايد به زعم مديران اين سايت "كج‌راهه‌ "اي در اذهان عمومي جامعه و تحليلگران درباره نقش ايشان در ايجاد و تقويت جريان فتنه فراهم آيد.
نگاهي به اين مطلب كه با عنوان "اگر نامه هاشمي نبود " منتشر شده،‌ بيانگر آن است كه دست‌اندركاران اين سايت كوشيده‌اند با عبور از "حوادث پس از انتخابات " و به كارگيري تاكتيك " فرار به جلو " اين‌گونه القا كنند كه نامه‌نگاري آقاي هاشمي رفسنجاني نوعي آينده‌نگري نسبت به عملكرد دولت دهم بوده است! در حالي كه به اعتقاد قاطبه كارشناسان و تحليلگران سياسي انتشار اين نامه، زمينه سو‌ءاستفاده بيگانگان، معاندان و فتنه‌گران را براي ايجاد ناامني و آشوب در ايران اسلامي فراهم كرد.


ادامه مطلب .........

ادامه نوشته

حماس هرگز اسرائيل اشغالگر را به رسميت نمي‌شناسد

 رئيس دولت منتخب فلسطين تاكيد كرد حماس در قلب نظام سياسي فلسطين جاي دارد و جايگاه خود را كه با خون شهدا بنا كرده است ترك نخواهد كرد و اسرائيل اشغالگر را به رسميت نخواهد شناخت.


  به نقل از خبرگزاري فرانسه، "اسماعيل هنيه " ديروز در مراسمي كه در مسجد فلسطين غزه به مناسبت دومين سالگرد شهادت سعيد صيام، وزير كشور دولت منتخب فلسطين برگزار شده بود، گفت: اسرائيل به اين دليل صيام را ترور كرد كه فرمانده رسمي حماس بود و با هماهنگي امنيتي با اشغالگران، تحت پيگرد قرار گرفتن مبارزان فلسطيني و عادي‌سازي با دشمن مخالف بود و براي همين دليل وي را كشتند.

وي ادامه داد حماس هرگز اسرائيل اشغالگر را به رسميت نمي‌شناسد و در برابر اصول خود كوتاه نخواهد آمد و اشغالگران را به رسميت نمي‌شناسد و گزينه مقاومت تا آزاد‌سازي همه سرزمين‌هاي فلسطيني كنار نخواهد رفت.

رئيس دولت منتخب فلسطين تاكيد كرد حماس از مسئوليت خود در قبال ملت فلسطين شانه خالي نخواهد كرد چرا كه اين جنبش در قلب نظام سياسي فلسطين جاي دارد و جايگاه خود را كه با خون شهدا بنا شده است ترك نخواهد كرد.

اسماعيل هنيه همچنين گفت هيچ يك از بدخواهان نخواهند توانست به امنيت ضربه بزنند و عقربه هاي ساعت به عقب برنخواهد گشت و دوره اين امر بسر آمده است.

توصيه عضو پارلمان اسراييل به يهوديان فعال در فيس‌بوك

 عضو حزب راست گراي ليكود در كنست در نشست كميته ديپلماسي عمومي پارلمان اسراييل با اشاره به تلاش فلسطيني‌ها در فضاي مجازي، يهوديان را به حضور موثر در وبلاگ ها و شبكه‌هاي اجتماعي تشويق كرد.



ادامه نوشته

دلايل دست داشتن رژيم صهيونيستي در ترور حريري

 پايگاه خبري المنار در گزارشي با ارائه دلايل قاطع ثابت كرده كه رژيم صهيونيستي با هدف بي‌ثبات كردن اوضاع لبنان و اقدامات امنيتي عليه سوريه و مقاومت، رفيق حريري را با شليك موشك هوايي ترور كرده است.


  پايگاه خبري "المنار " در زمينه بررسي ابعاد ترور حريري با عنوان "دلايل قطعي دست داشتن رژيم صهيونيستي در ترور حريري " با تكيه بر اصول جنايي و كنار هم قرار دادن شواهد و قراين قطعي و نيز اعترافات برخي فرماندهان به حقيقتي دست يافت كه هيچ خدشه منطقي و عاقلانه‌اي بر آن وارد نخواهد شد.

ادامه نوشته

"عمر كرامي " نامزد حزب‌الله و همپيمانان آن براي نخست وزيري لبنان

روزنامه "الاخبار " نوشت كه گروه هشت مارس متشكل از حزب‌الله و احزاب و جريان‌هاي همپيمان آن به‌احتمال زياد "عمر كرامي " را به‌عنوان نامزد تصدي پست نخست وزيري دولت‌ آينده لبنان معرفي خواهد كرد.


  برخي منابع در گروه هشت مارس به روزنامه الاخبار گفتند: شخصيتي كه نمايندگان وابسته به گروه هشت مارس و جريان ملي آزاد لبنان در رايزني‌هاي نمايندگي معرفي خواهند كرد، از اهالي شهر طرابلس در شمال لبنان خواهد بود.

اين منابع افزودند كه به احتمال زياد توافق درباره نام "عمر كرامي " براي تصدي رياست دولت آينده لبنان صورت گيرد.

اين منابع تاكيد كردند كه مخالفت گروه هشت مارس با بازگشت "سعد حريري " به رياست دولت نشأت گرفته از تصميمي است كه هيچ بازگشتي در آن نيست.

اين درحالي است كه گروه 14 مارس متشكل از جريان المستقبل و همپيمانان آن در لبنان اصرار دارند كه سعد حريري بايد بار ديگر پست نخست وزيري لبنان را به‏عهده گيرد و دولت را تشكيل دهد.

منابع يادشده در گروه هشت مارس در ادامه گفت‌وگوي خود با روزنامه الاخبار لبنان گفت: اگر گروه هشت مارس بتواند دولت را در آينده نزديك تشكيل دهد، بيانيه وزراي اين دولت حاوي تعهدي مبني بر لغو پروتكل‌هاي امضاشده [بين لبنان] با دادگاه بين‌المللي ويژه رسيدگي به ترور "رفيق حريري " نخست وزير اسبق لبنان خواهد بود و اين تصميم را در اولين جلسه خود خواهد گرفت.

اين منابع گفتند: به احتمال زياد "وليد جنبلاط " رئيس حزب سوسياليست ترقي‎خواه دروزي لبنان درپي ديدار امروز شنبه خود با "بشار اسد " رئيس جمهوري سوريه، تصميم نهايي خود را مبني بر راي دادن دركنار گروه هشت مارس، در جريان رايزني‌هاي پارلماني آتي بگيرد.

اين منابع اشاره کردند: موضع دمشق نشان‎دهنده بي‌اعتمادي مسئولان سوري به حريري است و اين كشور معتقد است كه بازگشت حريري به قدرت بدان معنا خواهد بود كه روابط لبنان و سوريه در نهايت بحران خواهد بود.

الاخبار نوشت: نگاهها به آغاز رايزني‌هاي نمايندگي در روز دوشنبه در كاخ بعبدا و سرنوشت آراي فراكسيون جنبلاط در پارلمان يا نيمي به‎علاوه يك آن و سمت و سوي آراي نماينده منطقه زحله يعني نقولا فتوش و چهار نماينده شمال لبنان در پارلمان يعني نجيب ميقاتي، محمد الصفدي، احمد كرامي و قاسم عبدالعزيز براي تعيين اكثريت جديدي دوخته شده است.

"مروان فارس " نماينده پارلمان لبنان روز گذشته در گفت‌وگو با شبكه تلويزيوني المنار اظهار داشت كه با توجه به رايزني براي تشكيل جبهه‌بندي‌هاي جديد در پارلمان لبنان، احتمالا حزب‌الله و همپيمانان آن دولت ‌آينده لبنان را تشكيل خواهند داد.

فارس در پاسخ به اين سؤال كه: "آيا ما در برابر اكثريت پارلماني جديدي هستيم كه نامزد خود را براي تصدي پست نخست وزيري معرفي خواهد كرد؟ "، گفت: اين امر امكان دارد. اكنون تشكل‌ها و احزاب وابسته به جناح هشت مارس در پارلمان 57 نماينده در پارلمان دارند و احتمال دارد كه نمايندگان حزب سوسياليست ترقي‎خواه دروزي لبنان به رياست "وليد جنبلاط " و تشكل "ديدار دموكراتيك " در كنار نمايندگان گروه هشت مارس قرار بگيرند.

وي در اين رابطه افزود: ديدار سيد "حسن نصرالله " دبيركل حزب‌الله لبنان و وليد جنبلاط داراي معاني و مفاهيم زيادي است.

فارس گفت: جنبلاط اكنون در برابر آزمايش قرار دارد و به اعتقاد من، گزينه نهايي وي ايستادن در جناح مخالف گروه 14 مارس كه متشكل از جريان مستقبل و همپيمانان آن است، خواهد بود.

روزی که امیرکبیر گریست

روزی که امیرکبیر گریست

سال ۱۲۶۴ قمرى، نخستین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود


ادامه نوشته

اسرائیل در صدد است تا كرانه باختري را به قدس اشغالي مرتبط کند

رژيم صهيونيستي خود را براي تحرك گسترده شهرك‌سازي آماده مي‌كند

 معاون نخست وزير رژيم صهيونيستي اعلام كرد كه كابينه اين رژيم خود را براي بررسي دادن مجوزهاي جديد شهرك‌سازي در كرانه باختري آماده مي‌كند.


  "موشه يعالون " طي اظهاراتي گفت: كابينه رژيم صهيونيستي در حال مناقشه بر سر دادن مجوز‌هاي جديد ساخت و ساز در شهرك‌ "معاليه آدوميم " كه كرانه باختري را به قدس اشغالي مرتبط مي‌سازد و شهرك‌هاي "آريل " و "افرات " در شمال و جنوب كرانه باختري است.

وي افزود: روزهاي آينده شاهد تحركات گسترده شهرك‌سازي در اين سه شهرك بزرگ صهيونيستي خواهيم بود و ما فقط منتظر اتخاذ تصميم نهايي در اين باره توسط كابينه نتانياهو هستيم.

در همين راستا "نبيل ابو ردينه " سخنگوي رياست تشكيلات خود گردان فلسطيني گفت: كابينه رژيم صهيونيستي به رياست "بنيامين نتانياهو " مسئول مستقيم بروز هرگونه بحران در روند كنوني سازش و به بن بست رسيدن آن است، چرا كه پافشاري اين رژيم بر ادامه شهرك سازي و نپذيرفتن مرجعيت بين‌المللي براي روند سازش و گفتگو بر سر موضوعات مورد اختلاف بي‌شك مذاكرات را با شكست مواجه خواهد ساخت.

وي افزود: اكنون تمام دنيا مي‌دانند كه چه طرفي نقض كننده قوانين و معاهدات بين المللي است و بر سردستيابي به صلح مانع ايجاد مي‌كند.

تجاوز هواپيماهاي صهيونيستي به حريم هوايي لبنان

در پي تشديد تنش در لبنان صورت گرفت،
تجاوز هواپيماهاي صهيونيستي به حريم هوايي لبنان

 در پي تشديد بحران لبنان، هواپيماهاي صهيونيستي بار ديگر به حريم هوايي لبنان تجاوز كردند.


به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري النشره،‌ هواپيماهاي رژيم صهيونيستي از صبح امروز به پروازهاي جاسوسي در بالاي منطقه مرجعيون، حاصبيا و بقاع غربي و همچنين منطقه جبل باروك و طومت نيحا دست زدند.

از سوي ديگر هواپيماهاي شناسايي رژيم صهيونيستي نيز سپيده دم امروز پروازهايي را در مناطق بالاي مزارع شبعا به مدت تقريبي يك ساعت انجام دادند.

بر اساس گزارش رسمي وزارت خارجه لبنان، رژيم صهيونيستي در سال گذشته بيش از 4 هزار بار با نقض قطعنامه 1701 شوراي امنيت سازمان ملل متحد به حريم هوايي، زميني و دريايي لبنان تجاوز كرده است.

اين در حالي است كه اين تجاوزات در موقعيت كنوني لبنان و افزايش تنش‌ها ميان گروه‌هاي سياسي در اين كشور مفهوم جديدي را به خود گرفته است.

سربازان جديد ارتش آمريكا

هكرها و خبرنگاران سربازان جديد ارتش آمريكا در جنگ نرم عليه ايران هستند

 مدرس روابط بين‌الملل دانشگاه چيتاگونگ نوشت: ايالات متحده آمريكا علاوه بر جنگ سايبري، با استفاده ابزاري از رسانه‌ها جنگ نرم خود عليه ايران را آغاز كرده است.


  "سايموم پرويز " مدرس رشته روابط بين‌الملل در دانشگاه "چيتاگونگ " بنگلادش در مقاله‌اي با عنوان "رسانه‌هاي گروهي به مثابه يك سلاح كاربردي، درك و فهم مخاطب را نشانه ‌مي‌روند "، از آغاز جنگ نرم ايالات متحده آمريكا عليه ايران خبر داد و معتقد است كه امروزه اين هكرها و خبرنگاران هستند كه به عنوان سربازان جديد در ارتش آمريكا خدمت مي‌كنند.

ادامه نوشته

ويكي‌پديادر اختیار موزدوران صیونیست


 يك پايگاه اينترنتي آمريكايي فاش ساخت كه رژيم صهيونيستي با جهت‌دهي خاص به مطالب انتشار يافته در اينترنت به طرق مختلف، در حال پياده‌سازي رويكرد جديدي است كه از آن بايد تحت عنوان تروريسم فكري نام برد.


  

ادامه نوشته

آموزش خبرنگاران براي كاهش احساسات ضد‌صهيونيستي در "پروژه اسراييل "


 "پروژه اسرائيل "، پروژه‌اي است كه با هدف بهبود چهره اسراييل در رسانه‌هاي جهان و با استفاده از امكانات گسترده آموزشي و رسانه اي تدوين شده و در واشنگتن مديريت مي‌شود.


  طرح آموزشي "پروژه اسراييل "، شامل يك طرح بلند مدت آموزشي است كه با هدف بهبود چهره اسراييل در رسانه‌هاي جهان تدوين شده و در واشنگتن مديريت مي‌شود. اين پروژه كه به اختصار TIP خوانده مي‌شود، هم‌اكنون در ايالات متحده، اروپا و اسراييل در حال اجراست.


ادامه نوشته

فيس‌بوك مهمترين عامل گرفتاري در دام موساد

  



 تعدادي از جوانان فلسطيني كه اخيراً در غزه دستگير شده‌اند در اعترافات خود اذعان كرده‌اند كه موساد و شاباك از اطلاعاتي كه اين افراد در فيس بوك قرار مي‌داده‌اند، بهره برداري اطلاعاتي مي‌كرده‌‌اند.


  اعترافات تعدادي جوانان فلسطيني كه به اتهام همكاري با موساد در زندان‌هاي غزه به سر مي‌برند، نشان مي‌دهد كه تمامي آنها از طريق فيس‌بوك و يا حتي مسنجر به اين دام گرفتار شده و اولين گام از اين طريق برداشته شده است.

شبكه خبري نداي قدس در گزارشي نوشت: با نگاهي به اعترافات بسياري از اين افراد كه رسانه‌هاي فلسطيني آن‌را منتشر كرده‌اند، مشخص شده كه سازمان‌هاي اطلاعاتي مختلف رژيم صهيونيستي از جمله موساد و شاباك به دقت اطلاعات قرار داده شده توسط جوانان فلسطيني را در فيس بوك پيگيري و آناليز كرده واز اين طريق قربانيان خود را به دام مي اندازند.

اين رسانه ها همچنين فاش كردند: شاباك به تعدادي از افراد دستور داد تا با تأسيس سايت‌هايي اقدام به قرار دادن اطلاعات تسليحاتي كرده و بدين شكل مراجعه كنندگان به سايت را شناسايي و اطلاعات آن‌را در اختيار اين سازمان قرار دهند.

فيس بوك و برخي رسانه‌هاي اجتماعي ديگر مانند توييتر و يوتيوب در حوادث پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ايران نيز ابزاري براي تحريك اغتشاشگران بودند و آمريكا از طريق اين شبكه‌هاي اجتماعي نفوذ خود را در كشورها گسترش مي‌دهد.

عامل ترور شهيد عليمحمدي درباره ارتباطش با موساد و چگونگي ترور

مشروح اظهارات عامل ترور شهيد عليمحمدي درباره ارتباطش با موساد و چگونگي ترور

خبرگزاري فارس: عامل اصلي ترور شهيد دكتر مسعود عليمحمدي و از اعضاي يكي از شبكه هاي تروريستي موساد بخشي از چگونگي آموزش ترور را در پادگاني در نزديكي تل آويو ، ارتباط با عوامل موساد ، چگونگي ترور اين استاد دانشگاه و ... تشريح كرد.


  متن كامل اظهارات مجيد جمالي فش عامل اصلي ترور شهيد دكتر مسعود عليمحمدي كه از طريق تلويزيون پخش شد، به شرح زير است:

*** من مجيد جمالي فشي هستم و اولين آشنايي من با سرويس اطلاعاتي اسرائيل در حدود 3 سال پيش بود كه براي دومين بار به استانبول سفر كرده بودم و در آنجا با فردي به نام رادپور آشنا شدم كه ايشان پيشنهاد رفتن به كنسولگري را به من داده بودند و من هم به علت اينكه مشتاق بودم با هم به كنسولگري رفتيم و آنجا طبق يكسري تشريفاتي كه انجام شد وارد اتاقي شدم ولي از هم جدا بوديم يكسري سوالات زياد از من كردند طبق آن سوالات يكسري فرم ها به من دادند فرمهاي مشخصات بود و چگونگي همكاري با آنها.

البته كسي را نمي ديدم و از پشت ميكروفون با هم صحبت مي كرديم همانجا بود كه به من گفتند فردا تنها بيايم بدون رادپور.

*** البته در همان سفر حتماً تاكيد داشتند كه با رادپور و دوستان ايراني ام تماس نداشته باشم يعني در آن خانه اي كه در آن زندگي مي كردم به من گفتند كه بايد به هتل بروي و تمام هزينه هايش را هم دادند. من هم طبق دستورالعملي كه به من داده بودند به هتل رفتم در حدود يك هفته طول كشيد كه كار آنها تمام شد يك ماموريت جمع آوري اطلاعات در ايران به من دادند و من به ايران برگشتم.


ادامه نوشته

سایه شیطانی ابراج البیت بر سر بیت الله الحرام


بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانه‌ها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّت‌های اسلامی که در اثر بدعت‌های سلفی و شرک‌آلود  خواندن آن سنّت‌ها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید.

 

تا چند سال پیش، بلندترین بنای مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملک فهد، سلطان پیشین مملکت عربی سعودی یا همان خادم الحرمینی بود که بر بلندای ابوقُبیس، صدها متر فراتر از مخدوم خود نشسته بود. مهمانان خاصّ پادشاهی سعودی در ایّام حج در این قصر ضیافت اتراق می‌کردند تا ضمن انجام اعمال، از آن بلندا ناظر صحن مسجد و طواف حاجیان باشند. امّا امروزه دیگر، این بنا در برابر برج در دست ساخت «ابراج البیت» کوچک می‌نماید. درست مقابل رکن یمانی. این بنا که معرّفی‌اش خواهم کرد، قرار است در سال 2012 م. افتتاح شود. بر این مُژده گر سر فشانم رواست. در تمام نقاط جهان و میان همة اماکن مقدّس مذهبی، هیچ بنایی تاکنون مجال و جرئت قد برافراشتن به این قدّ و قواره را نداشته است.
برج‌هاي تجاري مکه (ابراج البيت)، که در واقع بايد «شا‌خ‌هاي شيطان» خوانده شود،  سرشار از نمادهاي ماسوني، بناي کعبه را به محاصره گرفته، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار، و «مجتمع بن لادن» [1] [2] [3]



در سال 2012، که از ديدگاه فرقه‌هاي شيطاني شروع «نظم نوين دنيوي» است
ساختمان "ابراج البيت" به پايان مي‌رسد و کعبه چنين در سايه نمادهاي شيطاني قرار خواهد گرفت.    

برج رفیعی که در میان دو بال قرار گرفته، در نوع خود بزرگترین ستون اُبّلیسک جهان است که از عهد مصر باستان تاکنون ساخته شده است.
همة کسانی که تا یکی دو سال پیش در ایّام برگزاری حجّ تمتّع در رمی جمرات، ستون شیطان را سنگباران کرده‌اند، شکل ستون میانی خانة شیطان را به یاد دارند. ستونی چهارگوش که در انتها، نوک هرمی شکلش خود را می‌نمایاند. این ستون همان اُبلیسک است که امروزه به عنوان یکی از معروف‌ترین نماد فراماسونرهای جهان قابل شناسایی است.
میدان بزرگ رو به روی کاخ سفید در واشینگتن، میدان ساختمان بزرگ واتیکان، پاریس، لندن، برزیل و صدها نقطة دیگر جهان، نمونه‌هایی از این ستون را به نمایش گذاشته‌اند. حضور این نماد در هر کجای جهان نشان دهندة حضور و سلطة فراماسونرها بر مقدورات و مقدّرات آن سرزمین است. در کشورهایی همچون ترکیه و مصر هم که برای مدّت‌هایی طولانی فراماسونرها زمام امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در اختیار داشته و دارند، این نماد مقدّس ماسونی خود را می‌نماید. در ایران خودمان هم نمونه‌هایی از این ستون را تا سال 1357 قد برافراشته داشتیم.
برج ایفل در فرانسه و برج ساعت لندن دو نمونة فانتزی ابلیسک هستند که توسط معماران ماسونی ساخته شده‌اند. امّا ابراج البیت بر بلندای مسجدالحرام گوی سبقت را از همگان ربوده است. این برج‌ها، در خود بزرگترین ابلیسک جهان را در امّ القرای جهان اسلام جای داده‌اند؛ البتّه، با تخریب ستون خانة شیطان در رمی جمرات و جایگزین شدن دیوار عریضی به جای آن. این برج‌ها با ابتکار معمار معروف ماسون‌ها؛ یعنی آقای لرد فاستر قد برافراشتند تا هم پاسخی به اسائة ادب مسلمانان به شیطان در وقت تخریب ستون‌های خانة‌ شیطان در رمی جمرات باشد و هم جبرانی برای آن. فاستر تا کنون بیش از 200 برج ابلیسک در جهان طراحی و ساخته است. در واقع او معروف ترین معمار سازنده سازنده ابلیسک مورد نظر فراماسونرهاست. از اینجا، برج‌های مشرف بر مسجدالحرام و خانة کعبه با دو برج بزرگ دروازه‌ای شکل ساخته شد تا به همگان اعلام نماید نه تنها مملکت سعودی، بلکه خانة مقدّس مسلمانان جهان نیز در آغوش ما و تحت سلطة ماست.
ماجرای «دروازه‌ها» نیز جالب است. در مصر باستان در میان ساحران و پس از آن در میان کابالیست‌ها و فراماسونرها، دو ستون دروازه‌ای شکل بر پهنة زمینی شطرنجی (مانند کف‌پوش شطرنجی تمامی لژهای ماسونی) به عنوان دروازة ارتباط با جهان ماورایی ابلیسی شناخته می‌شدند. اعمال کثیف مانند توهین به مقدّسات و مناسک شیطان پرستان و جادوگران، باعث بودند تا امکان ارتباط انسان‌ها (یا همان جادوگران و ساحران) با نیروهای اهریمنی شیطانی و جنّی ممکن شود. امروزه اشرار یهود و فراماسونرهای درجة بالا و کابالیست‌ها برای ارتباط با نیروهای شیطانی و اعمال قدرت بر رقیبان و مخالفان و مبارزة بی‌امان با انسان و ادیان در مناسک ویژه، از صفحات شطرنجی و دروازه‌ها و ستون‌ها بهره می‌برند.
چند سال قبل، در سفری به فرانسه، در منطقة مدرن و نوساز پاریس، بنای رفیع دروازه‌ای شکل شیشه‌ای را ملاحظه کردم. البتّه شما هم از دیدار نمونة کاملی از آن بی‌نصیب نمانده‌اید. طیّ سه چهار سال اخیر دو نمونة بزرگ از برج‌های دروازه‌ای شکل شیشه‌ای را در حاشیة ‌غربی بزرگراه مدرّس ساخته‌اند. بر تپّه‌های معروف عبّاس آباد. جالب اینجاست که در این دروازه‌ها که از اتّفاق، دولتی هم هستند، هرم معروف چشم جهان‌بین All seeing eye را هم ساخته‌اند. این واقعه را به حساب هر کس می‌خواهید بگذارید با خودتان. به هر روی نمادها و نمادسازها کار خود را می‌کنند. بگذریم!
از «شاخ‌های شیطان» قد برافراشته بر فراز مسجدالحرام می‌گفتم. بخش انتهایی و بالای دو بال این بنا که ابلیسک بلند مزیّن به ساعت بزرگی را در خود جای داده‌اند، به شکل بخش انتهایی بال‌های خفّاش ساخته شده‌اند.
قابل ذکر است این برج بزرگ در 72 طبقه برکشیده شده است. با توجه به حرکت های نمادین فراماسونرها انتخاب عدد 72 که به عنوان عدد قدرت نزد کابالیست ها شناخته می شود قابل توجه است. از نظر آنان 72 تعداد شیاطینی هستند که (نیروهای جنی) حضرت سلیمان (ع) آنان رابرای ساختن معبد بزرگ در خدمت آورده بود. جز این افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 نیر قابل توجه است. زیرا از نظر فراماسونرها و گردانندگان سازمان های مخفی در این روز که معروف به روز شیطان است از طریق ابراج البیت سایه این بنای شیطانی بر روی کعبه خواهد افتاد.
بد نیست بدانید که در ادبیّات مسیحی، شیطان در شمایل حیوانی با بال‌های خفّاش، پاهای شیر و سری چون سر قوچ به تصویر کشیده می‌شود. این نماد را در بسیاری از فیلم‌های هالیوود و از جمله امگا کد 2 می‌توانید ببینید. گوییا که معمار صاحب سبک این برج‌ها می‌خواهد به همگان القاء کند که بال‌های شیطان مسجدالحرام را در خود گرفته‌اند. در واقع، رمی و سنگباران معکوس از بلندای مسجد آغاز شده است. سنگ‌های پنهانی نیروهای اهریمنی بر سر و روی حجّاج طواف کننده و عمره گزاران. امواج منفی شیطانی که جان مسلمانان را هدف تیرهای زهراگین می‌سازد. بسیاری از محقّقان بر این باورند که، انفجار دو برج نیویورک در یازده سپتامبر، در واقع، حاصل پروژة انفجار دروازه‌ای بود که در آن زمان و مکان خاص و البتّه از نظر فراماسونرهای نشسته بر اریکة قدرت سازمان‌های مخفی، راه ورود نیروهای شیطانی را بیش از پیش در زمین و در صحن حیات اجتماعی ساکنان زمین هموار ساخت.
چنان که عرض کردم، قرار است این بنا و بال‌های شیطانی‌اش در سال 2012 م. افتتاح شود.
از نظر فرقه‌های شیطانی و طرّاحان نظم نوین جهانی، سال 2012 م. سال شروع نظم نوین دنیوی است. در این سال کعبه در سایة نمادهای شیطانی ابراج البیت قرار خواهد گرفت.
افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 م، ارتباط این برج را با فاجعة پیش‌بینی و اعلام شده توسط غربی‌ها در سال 2012 م. نشان می‌دهد. در آثار متعدّد و فراوانی که طیّ سال‌های اخیر دربارة فاجعة جهانی در سال 2012 م. ساخته شده و پهنة وسیعی از سینما و حتّی مستندات تلویزیونی آمریکایی و اروپایی را اشغال کرده، این سال را سال ظهور مسیح دجّال یا همان مسیح دروغین اعلام کرده‌اند. عدد 11، عدد مقدّس فراماسونرهاست. قراینی حکایت از این دارد که سران مجامع مخفی، کمر همّت بسته‌اند تا با زمینه‌سازی ذهنی و تبلیغات گسترده، وقوع حوادثی در ابعاد جهانی را در سال 2012 محتوم، مقدور و پیش‌بینی شده معرّفی کنند. هم اینک در اثر ساخت مجموعه‌هایی از مستندات تلویزیونی، میلیون‌ها نفر در آمریکا و اروپا چشم به این سال دوخته‌اند و با نگرانی روزها را می‌شمارند. آنها حتّی به مردم القا کرده‌اند این تاریخ و واقعة مصیبت باری که بخش عمده‌ای از جهان را نابود خواهد کرد، توسط اقوام مایا و توسط پیش‌گویانی چون نوستر آداموس که از اتّفاق خودش در زمرة کابالیست‌ها است، پیش‌گویی شده است.
آنچه برای ما مسلّم است، آن است که، غرب و سران مجامع مخفی شیطان‌پرست و فراماسونر که اداره و کنترل جهان را عهده دارند، برای اجرای آخرین بخش از پروژة نظم نوین جهانی یا همان جهان تک حکومتی شیطانی، عجولانه در پی نمادسازی و اقدام پیش‌دستانه‌اند و با مدد گرفتن از نیروهای غیر ارگانیک، ماوراء الطّبیعه‌ای ابلیسی و جنّی، خود را مهیّای اقدامی در ابعاد جهانی برای نابودی مستضعفان و اسلام کرده‌اند.
مسیحیّت و سایر مذاهب محرّف در این میان جایگاهی ندارند؛ زیرا مسیحیّت و کانون‌های بزرگ مسیحی و از جمله کلیسای کاتولیک تمام عیار در اختیار همین کانون‌های قدرت است و سران این کانون به ظاهر مذهبی از اعضای اصلی مجامع مخفی‌اند و بازیگران بخش‌هایی از سناریوی طرّاحی شده هستند.
حساب مستضعفان مسیحی و روحانیان مستقل را باید از این کانون جدا دانست.
تنها اسلام، مسلمانان، کعبه و بزرگترین کانون شیعی؛ یعنی ایران اسلامي است که به عنوان مزاحم و آخرین بازمانده‌های دینداری در برابر مجامع مخفی و کانون‌های قدرت شیطانی ایستاده است.
سازندة فیلم 2012 م. در فیلمش و در هنگام به تصویر کشیدن فاجعة جهانی، نشان می‌دهد که همة بناها و کانون‌های مذهبی مسیحی، بودایی و غیره منهدم و از بین می‌رود، امّا، ‌همو از ترس اعتراض و عکس العمل مسلمانان از به تصویر کشیدن ویران شدن کعبه خودداری کرده بود.
بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانه‌ها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّت‌های اسلامی که در اثر بدعت‌های سلفی و شرک‌آلود خواندن آن سنّت‌ها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید. هر کس می‌تواند به اقتضای گرایش و حسّاسیت خود به نوعی و از وجهی به ابراج البیت بنگرد.
این بنا، مسجدالحرام،‌ کعبه و طواف را تحت الشّعاع خود قرار می‌دهد. برج اصلی با ارتفاع 595 متر در کنار شش برج بزرگ مسکونی، که جملگی متعلّق به «مجموعة بن لادن» هستند. حتّی اجازه نمی‌دهد شما تصویری از مسجدالحرام، گلدسته‌ها و پهنای آسمان داشته باشید.
سازمان جهانی و از جمله یونسکو، در حالی چشم خود را بر این هیکل ابلیسی بسته‌اند که برای ثبت ابنیة تاریخی در ایران مانند میدان بزرگ امام در اصفهان، شرط خود را کوتاه شدن و تقلیل طبقات برج جهان نما در حاشیة میدان اعلام می‌کنند.
سکوت سازمان‌های جهانی بی‌وجه نیست. آنها جملگی تحت مدیریّت سازمان‌های ماسونی عمل می‌کنند. یونسکو به عنوان یکی از بازوهای اصلی و فرهنگی فراماسونری جهانی قابل شناسایی است و رؤسای آن عمدتاً خود فراماسونر هستند، امّا سکوت سازمان‌های فرهنگی اسلامی در سراسر جهان اسلام و از جمله ایران توجیه پذیر نیست.
مدیران سازمان‌های مسئول میراث فرهنگی، در حالی از این موضوع مهم که به آیندة اسلام و ایران بستگی دارد، غفلت می‌ورزند که از ردّ و نشان ستون‌های تخت جمشید و لوح‌های گلی برای لحظه‌ای غفلت نمی‌ورزند و سرمایه‌های بزرگي را صرف برگزاری نمایشگاهی از این آثار در ایران و اروپا می‌کنند و گاه رؤیای جشن‌های بزرگ ملّی عید نوروز را در خرابه‌های پرسپولیس در سر می‌پرورند و همّت خود را مصروف آن می‌دارند. به قول شاعر من در این بحر تفکّر به کجا و تو کجایی؟
امّا از وجهی دیگر و مهم‌تر، پروژة 2012 م. که اینک «ایران اسلامی» را به دلیل رویکرد شیعی و ولایی‌اش از یک سو و «حرمین مکّه و مدینه» را از دیگر سو، چون یک سیبل در تیررس اهداف شیطانی خود قرار داده، به عنوان انتقام‌گیری شیطان از خدای ابراهیم و آل ابراهیم(ع) قابل شناسایی است. شجرة طیّبه‌ای که غرس شد تا از طریق بنی‌اسماعیل و اوصیای پیامبر آخرالزّمان، دین جهانی و حکومت جهانی مستضعفان در عرصة زمین مستقر شود اعلام پادشاهی جهانی بنی‌اسرائیل، اینک مشروط به در هم پیچیدن طومار آیین ابراهیم خلیل الرّحمن و «بنی‌اسماعیل» شده است.
ظهور کبرای امام عصر(ع) به منزلة تحقّق طرح آسمانی استقرار شجرة طیّبه‌ای است که با حضرت ابراهیم(ع) غرس شد تا در دولت کریمة آخرین فرزند این خانواده به برگ و بار بنشیند. ابراج البیت و پروژة ساختن شهرکی مسیحی‌نشين در مکّه که به بهانة آشنا ساختن غیرمسلمانان با اسلام در حال شکل‌گیری است، اوّلاً؛
  • 1. جغرافیای حرم را در هم شکسته و این قلعة بزرگ فتح نشدنی را مورد تعرّض و تجاوز اجانب و غیرمسلمانان قرار می‌دهد. پایگاهی که تاکنون در تصرّف در نیامده و حتّی از آسمانش هیچ هواپیمایی امکان گذر ندارد تا چه رسد به اینکه غیرمسلمانان در آن سکنا گزینند یا جرئت دست‌اندازی به مسجدالحرام را پیدا کنند؛

  • 2.  این برج‌ها سایة خود را بر مسجدالحرام می‌افکنند و تمامی آداب، مناسک صرفاً معنوی و آسمانی را تحت الشّعاع خود قرار می‌دهد. تأثیرگذاری بر امواج و تشعشعات روحانی و معنوی مسجدالحرام و بی‌اثر ساختن یا حدّاقل تضعیف این تشعشعات از طریق ابلیسک شیطانی در زمرة دومین هدف پنهانی فراماسونری جهانی شیطان‌پرست قابل شناسایی است؛

  • 3. دست‌اندازی جنود ابلیسی در سال‌هایی که به ظهور می‌انجامد و وارد کردن خسارات بزرگ مادّی و معنوی به «انسان‌ها و ادیان»، در گرو حذف موانع باز دارنده است؛

  • 4. حذف نمادهای بزرگ، مردان بزرگ و تحریف مناسک و آیین‌ها، به تدریج همة سپرهای حفاظتی بشر را که مانع از نفوذ و دخالت جنود شیطانی است، از بین می‌برد تا بشر در بی‌پناهی تمام آماج تیرهای مستقیم شیطانی و جنودش شود؛

  • 5.توسعة مراسم و مناسک شیطان‌پرستی و رواج فرقه‌های ضدّ دین و شیطانی، بر کشیدن نمادهای فراماسونری در اقصانقاط جهان اسلام و به ویژه در اطراف اماکن مذهبی، همة سپرهای حفاظتی را از بین برده یا حدّاقل از میدان تأثیر امواج روحانی آنها می‌کاهد و بشر را بیش از هر زمان در برابر جنود ابلیس بی‌پناه می‌سازد؛

این همه، بر میزان القای خطوات و الهامات و وسواس شیطانی که منشأ همة آلودگی‌ها، گناهان و منکرات در انسان است، می‌افزاید.
ابتلای وحشتناک به غربزدگی مانع از درک این موضوع است. ابلیس و جنودش از طریق القا، الهام، وسوسه، تسریف و تزیین در مراحل اوّلیه انسان را برای انجام گناه تشویق می‌کنند، امّا در مراحل بالاتر با سلطه یافتن بر انسان‌ها، از آنها به عنوان آلت فعل خود بهره می‍‌جویند. سلطة شیطان بر انسان با طیّ مراتبی اتّفاق می‌افتد تا آنجا که برخی از انسان‌ها در عمل و نظر فرزند خواندة شیطان می‌شوند. از اینجا همة جوانان مسلمان جهان اسلام، مسلمانان عرب، فارس، ترک و سایر اقوام را برای مقابله با این دسیسه‌ها فرا می‌خوانم. آنها می‌توانند از طریق بمباران رسانه‌ای موج تبلیغاتی وسیعی را برای متوقّف کردن پروژه‌های غیر رحمانی در سراسر جهان اسلام به راه بیندازند.
جوانان غیور عرب زبان در عربستان، یمن، عراق، لبنان و شبه قارّة هند از توانمندی ویژه‌ای برای ایجاد این موج فرهنگی و رسانه‌ای برخوردارند.

رایزنان فرهنگی را، در صورتی که از مادّه و تبصره‌های اداری خلاص ‌شوند، سفیرانی مکلّف می‌شناسم تا ضمن رصد کردن طرح‌ها و توطئه‌ها، همة‌ اعتراض خود را در مجامع مذهبی، فرهنگی و حتّی سازمان‌های بین‌المللی اعلام و مواضع خود را آشکار سازند.
اسماعیل شفیعی سروستانی
رادیو معارف

نگاهی به فیلم سنگسار ثریا به بهانه جنجال اخیر در پی صدور یک حکم!


stoning soraya M-سنگسار ثریا-شهره آغداشلو

خلاصه داستان:
سنگسار ثریا م. نام فیلمی به کارگردانی سیروس نورسته محصول ۲۰۰۸ آمریکا است. این فیلم بر پایه کتابی به همین نام (۱۹۹۴) نوشته فریدون صاحب جم ساخته شده و ماجرای آن در سال ۱۹۸۶ در ایران اتفاق می‌افتد.
شهره آغداشلو در نقش زهرا و جیم (جیمز) کاویزل در نقش خبرنگار فرانسوی ظاهر شده‌اند. تهیه‌کننده اصلی این فیلم، کمپانی «ام‌پاورپیکچرز» است و فیلمنامه آن را سیروس نورسته به همراه همسر خود بتسی گیفن نورسته نوشته‌است. نورسته در مصاحبه‌ای گفته که فیلم سنگسار ثریا را در منطقه خاورمیانه ساخته، اما به کشور آن اشاره‌ای نکرده‌است. به گفته آغداشلو (یکی از بازیگران بهائی فیلم ) فیلم در اردن فیلمبرداری شده.[۱]
فیلمنامه این فیلم را بتسی نورسته همسرش نوشته که وی هم فارغ‌التحصیل فیلمنامه نویسی از دانشگاه میامی است. علاوه بر شهره آغداشلو (یکی از بازیگران بهائی فیلم )و جیم کاویزل، پرویز صیاد، ویدا قهرمانی، نوید نگهبان، علی پورتاش و محمد یزدانی نیز در این فیلم بازی دارند. نقش ثریا را نیز بازیگر جوانی به نام مژان مارنو ایفا می‌کند.
همه این داستان را زهرا (خالهٔ ثریا،با بازی شهره آغداشلو) (یکی از بازیگران بهائی فیلم )برای یک خبرنگار فرانسوی تعریف می‌کند که اتفاقا آن حوالی ماشینش خراب شده‌است. زهرا او را می‌بیند و ماجرای سنگسار خواهرزاده اش را برای او تعریف می‌کند.

بررسی داستان فیلم:
در این فیلم، ثریا که شوهر دارد به زنا متهم می شود و علی (شوهر ثریا) و هاشم (از اهالی ده) بر زنای ثریا با هاشم شهادت می دهند و ثریا به جرم زنای محصنه (زن شوهردار) به سنگسار محکوم می شود.

نویسنده داستان فیلم مدعی است سنگسار ثریا بر اساس قوانین اسلام انجام شده لذا برای بررسی صحت ادعای نویسنده، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

الف- تعریف زنا: زنا عبارت است از جماع مرد با زنی که بر او حرام است. [۲] [۳]
اگر مرد زناکار همسر داشته باشد می‌گویند این مرد زنای محصن انجام داده و اگر زن زناکار شوهر داشته باشد، می‌گویند زنای این زن، زنای محصنه است.[۴]

زنا به دو راه ثابت می شود:[۵]

اول: شخص ۴ بار اقرار کند و بگوید من زنا کردم و مفهوم زنا را بداند و بگوید می‌دانستم این کار حرام است اما آن را انجام دادم. [۶] [۷]

دوم: شهادت ۴ مرد عادل عاقل بالغ با شرایطی که در ذیل می‌آید.

در این فیلم جرم زنا، از راه شهادت ثابت می شود. قبول شهادت شهود، شرایطی سختی دارد و اگر یکی از شهود، یکی از این شرایط را نداشته باشد، هر چهار شاهد به جرم تهمت زنا (به زن یا مرد) به حد قذف محکوم می‌گردند و شلاق زده می‌شوند. قذف [۸] یعنی متهم کردن یک نفر به زنا یا لواط [۹]. کسی که تهمت می‌زند و ۴ شاهد نداشته باشد ۸۰ ضربه شلاق زده می‌شود.

ب- شرایط قبول شهادت شهود[۱۰] عبارت است از:


اول: شاهدها باید ۴ نفر باشند در حالی که در فیلم ۲ نفر شهادت می دهند. اگر شاهدها کمتر از ۴ نفر باشند، به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند[۱۱]

دوم: شاهد باید عادل باشد و عدالت شاهد باید اثبات شده باشد و در صورتی که عدالتش محرز نباشد شهادتش پذیرفته نمی‌شود. اگر ۳ نفر عادل شهادت دهند و نفر چهار عدالتش احراز نشود، هر ۴ نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند
در این فیلم علی (شوهر ثریا) یکی از شهود است و اعمالی را انجام می‌دهد که بر فسق او دلالت می‌کند لذا شهادتش پذیرفته نیست.

سوم: شاهد باید عاقل و بالغ باشد و شهادت کسی که هنوز به بلوغ نرسیده پذیرفته نیست. در فیلم ابتدا به دنبال شهادت پسر هاشم می روند که بالغ نیست و بچه است و علی الظاهر از نظر عقلی هم مشکل دارد.

چهارم: شهادت شهود باید روشن و بدون ابهام و مستند به مشاهده باشد و شهادت حدسی معتبر نیست‌.[۱۲] لذا ۴ شاهد باید دخول مرد در زن را به چشم ببینند و شهادت بر اساس اینکه من در فیلم و عکس دیده‌ام معتبر نیست. اگر ۳ شاهد بگویند ما دخول را به چشم دیده‌ایم اما نفر ۴ ام بگوید در فیلم یا عکسی که از آن تهیه شده دیده‌ام و بر اساس آن شهادت می‌دهم، هر ۴ نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند همچنین اگر نفر ۴ ام بر اساس حرف ۳ نفر دیگر حدس بزند که این اتفاق افتاده هر ۴ نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند.

در فیلم سنگسار ثریا، شهود به مسائلی مانند خوابیدن ثریا به خاطر سردرد و خندیدن ثریا در هنگام صحبت با هاشم شهادت می‌دهند، که ربطی به عمل جنسی بین زن و مرد ندارد.

پنجم: هرگاه شهود خصوصیات مورد شهادت را بیان کنند این خصوصیات باید از لحاظ زمان و مکان و مانند آنها اختلاف نداشته ‌باشند.[۱۳] در صورت اختلاف بین شهود، علاوه بر اینکه زنا ثابت نمی‌شود شهود نیز به حد قذف محکوم می‌گردند و شلاق زده می‌شوند. مثلا اگر ۳ نفر از شهود بگویند ما زن را در حال زنا و بر روی تخت دیدیم و نفر ۴ ام بگوید او را در حال زنا بر روی زمین دیدم، هر ۴ نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند.

در این فیلم علی (شوهر ثریا) به خندیدن و کشیده شدن دست ثریا به دست هاشم شهادت می‌دهد و هاشم هم به خوابیدن ثریا به خاطر سردرد. یعنی مورد شهادت از نظر زمان و مکان و موضوع متفاوت است.

ششم: شاهدها باید جرم را همزمان مشاهده کرده باشند [۱۴]و مثلا اگر ۳ نفر بگویند ما صبح دیدیم این زن زنا می‌کرد و نفر چهارم بگوید من بعد ازظهر دیدم که این زن زنا می‌کرد هر ۴ نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند.

هفتم: شهود باید همزمان شهادت دهند[۱۵] و اگر ۳ نفر با هم نزد قاضی بیایند و شهادت دهند و نفر ۴ ام کمی دیرتر برای شهادت نزد قاضی برسد و شهادت دهد، هر چهار نفر شلاق می‌خورند

هشتم: تمام کیفیات و جزئیات شهادت چهار شاهد باید مطابق هم باشد [۱۶]و اگر مثلا یک نفر یا دو نفر از مکان و زاویه متفاوتی خبر دادند جرم اثبات نمی شود.

نهم: شهود باید از روی اختیار آمده باشند و هیچ اکراهی در کار نباشد.در حالی که در این فیلم هاشم به خاطر تهدید شدن خودش و فرزندش، شهادت می‌دهد.

دهم: شهادت آنها باید اینگونه باشد که عمل زنا را طبق اصطلاح فقهی (کالمیل فی المکحله)[۱۷] [۱۸]دیده باشند یعنی همان گونه میله سرمه ‌دان در سرمه‌دان قرار گرفته. لازم به توضیح است که جماع پیش هم خوابیدن زن و مرد نیست بلکه همان‌گونه که میله سرمه‌دان داخل سرمه‌دان وارد می‌شود، شهود باید شهادت دهند به مانند قرار گرفتن میله در سرمه‌دان، دخول راه دیده‌اند.

با توجه به شرایطی که ذکر شد (دیدن مانند قرار گرفتن میله سرمه‌دان در داخل سرمه‌دان) به این نتیجه می‌رسیم که محقق شدن شرایط زنا برای شهود تقریبا غیر ممکن است[۱۹]، چون هیچ زن و مرد عاقلی این کار را (خصوصا با شرط آخر) در مقابل ۴ نفر عادل که عدالت آنها اثبات شده، انجام نمی‌دهند.[۲۰]

از طرفی شهادت هاشم (از اهالی ده) بر علیه ثریا (زن علی) پذیرفته نیست چون در این حالت خودش زانی است و شهادت زانی (مرد زناکار) بر علیه زانیه (زن زنا کار) قبول نمی‌شود و در صورتی که ۴ شاهد نیاورد خودش به جرم تهمت به زن، شلاق زده می‌شود. قرآن در سوره نور آیه ۴ [۲۱] در مورد افرادی که به زنان شوهر دار تهمت می زنند و ۴ شاهد نمی آورند می گوید:

 

وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصنَاتِ ثمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لهُمْ شهَادَةً أَبَداً وَ أُولَئک هُمُ الْفَاسِقُونَون کسانى که زنان پاکدامن را متهم مى کنند سپس چهار شاهد (بر ادعاى خود) نمى‌آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند.

اثبات زنا شرایط دیگری هم دارد. مثلا اگر تمام شرایط بالا محقق شود ولی زناکار بگوید هنگام انجام این کار به همسرم دسترسی نداشتم (مثلا همسرم در شهر دیگری یا در زندان بود) یا همسرم (به دلیل اعتیاد) توانایی همبستری را نداشت، سنگسار نمی‌شود[۲۲] و فقط تعزیر می‌گردد. [۲۳]

سنگسار در ایران:


با توجه به شرایط سختی که برای اثبات زنا وجود دارد چرا بعضی در ایران سنگسار شده‌اند؟

بررسی نمونه‌ها نشان می‌دهد که فاش شدن برخی زناها، به این دلیل بوده که دختر یا زن، باردار شده و شکایت دختر یا زن باعث شده تا پدر بچه به زنا اعتراف کند و جرم از راه اقرار ثابت شود[۲۴]

ازدواج پاکدامن با زناکار حرام است:


در صورتی که زنای یک نفر ثابت شود (و به مجازاتی مثل شلاق محکوم شود)، زنان و مردان مومن (که این موضوع را می‌دانند) حق ندارند با او ازدواج کنند و فقط افراد زناکار می‌توانند با زناکار ازدواج کنند.

قرآن در سوره نور آیه ۲۴ در مورد زنان و مردان زناکار می‌فرماید:

 

الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ یعنی زنان خبیث و ناپاک (زنان زناکار) از آن مردان خبیث (مردان زناکار) و ناپاکند، و مردان ناپاک نیز تعلق به زنان ناپاک دارند.[۲۵]

قرآن در مقابل در مورد زنان و مردان پاکدامن می‌گوید:

 

وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ [۲۶] یعنی زنان طیب و پاک به مردان طیب و پاک تعلق دارند، و مردان پاک و طیب از آن زنان پاک و طیبند.

یکی از دلایل این حکم که پاکدامن نباید با زناکار ازدواج کند، تنبیه زناکار و برای روشن شدن زشتی این عمل است.

جمع بندی:


اگر داستان فیلم مطابق واقع باشد و سنگسار ثریا در روستای کوهپایه روی داده باشد، افرادی که در قتل ثریا دخالت داشته‌اند(علی شوهر ثریا، حسن روحانی ده و ابراهیم کدخدای ده)، محکوم به قتل عمد هستند و علاوه بر قصاص باید به خاطر نسبت ناروا به ثریا، حکم قذف بر آنها جاری شود. سایر افراد اگر فریب خورده باشند، حکم مشارکت در قتل غیر عمد را در مورد آنها اجراء می‌شود.
فیلم سنگسار ثریا مواردی را به اسلام نسبت می دهد که در اسلام وجود ندارد و به عبارتی فیلم پر است از دروغهایی که به اسلام نسبت داده می‌شود.
اسلام به دنبال افشای رابطه جنسی که خارج از چارچوب شرع باشد، نیست و شرایط سختی را برای شهود قرار داده تا این موضوع مخفی بماند
فیلمهایی از این دست، به دنبال متزلزل کردن اعتقاد جوانان اسلام است و تلاش می‌کنند تا با نسبتهای دروغ، جوانان فریب دهند و به اسلام بدبین کنند
جوابگویی مستدل به اینگونه فیلم‌ها می‌تواند مانع از فریب جوانان به دست فیلمسازانی که دروغ می‌گویند، شود.

در فیلم ثریا، دو چیز با هم مطرح می شود:


مجریانی دروغین به نام اسلام از جهالت مردم سوء استفاده می کنند
در اسلام قوانینی وجود دارد که بر اساس تهمت های پوچ انسانها را به قتل می رساند
در این نوشتار فقط به جنبه دوم پرداختم و این موضوع را بیان کردم که اسلام نمی خواهد خلاف های جنسی برملا شود و برای اثبات آن شرایطی گذاشته که محقق شدن آن، تقریبا محال است.

پس نتیجه می گیریم که فیلم سنگسار ثریا که مدعی است «با شهادت دو نفر که یکی از آنها (علی) خلاف هایش در ده مشهور است و دیگری (هاشم) به عنوان زانی، می توان زن پاکدامنی را به قتل رساند و این قتل بر اساس قوانین اسلام است»، دروغ می گوید

من فقط خواستم قوانین اسلام را مطرح کنم و بگویم که اینها به اسلام دروغ بسته اند

در مورد مجریانی که در این فیلم از دین سوء استفاده می کنند (علی و حسن) قضاوت را بر عهده خوانندگان گذاشتم که آیا فیلمی که تا به این اندازه به اسلام دروغ نسبت داده، می تواند در سایر بخشها صادق باشد؟

اگر با چنین سوء استفاده کنندگانی برخورد کردیم وظیفه ما چیست؟ ما با شناخت قوانین اسلام، نباید بگزاریم از جهالت مردم استفاده کنند و هر دروغی را می خواهند به نام دین اجراء کنند.
اگر قوانین اسلام در مورد ازدواج موقت را بنویسم، به دروغهایی که به اسلام نسبت داده اند پی خواهید برد.

 منبع : وبلاگ مهدین



نگاهی به احکام ضد انسانی و خلاف حقوق بشری «بهائیت»

نگاهی به احکام ضد انسانی و خلاف حقوق بشری «بهائیت»

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا؛ آيا نديدى كسانى را كه مى‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل گشته ايمان دارند؟ [ولى‏] مى‏خواهند داورى را پيش طاغوت برند، حال آن كه دستور يافته‏اند كه به آن كافر شوند، ولى شيطان مى‏خواهد آنها را به گمراهى دورى در اندازد. (سوره مبارکه نساء، آیه 60)

بهائی,بهائیت,حسینعلی نوری,عبالبهاء,سر,انگلیس

 

نگاهی به احکام ضد انسانی و خلاف حقوق بشری سرمنشأ «بهائیت»؛ علی محمد شیرازی

بهائیان «میرزا علی محمد باب شیرازی» را «مهدی موعود» اسلام و همه ادیان الهی دانسته و علاوه بر آن وی را مؤسس شریعت جدید «بابیه» و مبشر به ظهور دین «بهاءالله» معرفی می کنند.

 

ببینیم این شخص والامقام و الهی به تعبیر «بهائیت» چه می گوید؟!

مطالب از کتاب «بیان» نقل می شود، یعنی همان کتابی که علی محمد باب، آنرا کتاب خود می خواند و با استعانت از آیه : « الرَّحْمَانُ(1)عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(2)خَلَقَ الْانسَنَ(3)عَلَّمَهُ الْبَيَانَ(4)» مدعی بود که خداوند نیز به کتاب او اشاره کرده است!!!

 

1. ص 30 / «لا یجوز التدریس فی کتبه غیر البیان»؛ هیچ گونه مجوزی برای تدریس هر کتابی غیر از «بیان» داده نمی شود!!!

2. ص135 / در وجوب خراب نمودن بقاع متبرکه قبل از هر ظهور توسط ظهور بعد !!!

3. ص 157 / مصادره نمودن اموال افراد غیر متدین به «بیان»

4. ص 159 / کلیه غنائم که از جنگ بابی ها با مسلمانان بدست می آید متعلق به باب میرزا علی محمد است.

5. بر هر پادشاهی که در دین بابیه به سلطنت می رسد، واجب است احدی غیر از بابی ها را بر روی زمین زنده نگذارد.

6. ص 193 / بر 5 قطعه زمین غیر از بابی ها کسی نباید زندگی و سکونت کند.

7. ص 198 / در حکم محو و نابودی کلیه کتب مگر کتب نوشته شده در مورد بابیت

 

اعتراف بهاءالله به احکام ضد حقوق بشری میرزا علی محمد باب :

کتاب مکاتیب، جلد 1، ص 266 :

«در یوم ظهور حضرت اعلی میرزا علی محمد، «منطوق بیان» عبارت بود از:

* گردن زدن غیر بابی ها

* سوزاندن کتابها و اوراق

* ویران کردن بقاع متبرکه

* و کشتن همه مردم مگر کسانی که ایمان بیاورند و باب را تصدیق کنند.»

 

البته اخیراً برای اینکه از این افتضاح جلوگیری کنند و از سیستم «ماست مالی» بخوبی بهره مند شوند، همه جا تبلیغ می کنند که «بابیه» از «بهائیه» جداست!!!

ولی همچنان زیارت محل دفن علی محمد باب در شیراز به عنوان «محل حج» ایشان، بر بهائی ها واجب است. اما «بیان» دیگر چاپ نمی شود!!!

اگر لطف بفرمایند، توضیح بدهند که این چه «مهدی موعود» ی است؟!!! و آیا اینطوری قرار است منجی بشریت بود؟! و اصولاً این چه دینی(بهائیت) است که مبشر آن، این چنین فردی است؟!

بگذریم...

 

اشکال نداره، علی محمد باب از شما نیست و دینش جداست! اما با فرمایشات جناب «میرزا حسینعلی نوری» یعنی همان «بهاءالله» پیغمبر جدید و مدعی دین مدرن و جدید برای بشر قرن 21 و قرون آتی!!! را چه می کنید؟

ایشان به شدت مبلغ و مروج و داعیه دار تفکر : «تساوی حقوق زن و مرد» و «صلح و عدالت جهانی» است. اما اظهارات ایشان خیلی جالب انگیز ناک است.

لازم بذکر است که کتاب مقدس بهائیان «اقدس» نام دارد و ما از آن نقل قول می کنیم :

1. ص 5 / طاهر کردن نجاسات در صورتی که آب موجود نبود، با گفتن 5 مرتبه «الله اطهر!!!» به طرف شئ نجس پاک و طاهر می گردد!!!

2. ص 5 / تحریم نماز جماعت و امر به معروف و نهی از منکر

3. ص 10 / زنان شایسته بجا آوردن حج بهایی نیستند!!!

* حج در نزد بهائیان ــ همانگونه که بیان شد ــ زیارت خانه میرزا علی محمد باب در شیراز و باغ رضوان در بغداد محل اقامت و ادعای نبوت «میرزا حسینعلی نوری» و قبله آنان قبر «بهاءالله» در عکای فلسطین اشغالی است.

 

یعنی بهائیان دارای دو «کعبه» هستند و برای اولین بار «قبر یک انسان قبله بشریت مدرن» شده است...!!!

 

بهائی,بهایی,بیت العدل,مشرق الاذکار,عکا,حیفا

 

4. بیت العدل محل جمع آوری پول «زنا» و «روابط نامشروع» میان زن و مرد به طور «نامحدود» است!!!

* اگر مرد و زنی مرتکب «زنا» شدند، مقدار «9 مثقال» طلا به بیت العدل می دهند و بخشیده می شوند.

و اگر «هوس» کردند برای بار دوم «روابط نامشروع» برقرار کنند، مقدار «2 برابر یعنی 18 مثقال طلا» به بیت العدل هدیه می کنند و...

و با همین فرمول به «روابط نامشروع» خود ادامه می دهند. و صندوق «بیت العدل!» را با مثقال های طلا پر می کنند و «حدی» بر این عمل شنیع و حرام متصور نیست.

 

یعنی با این حساب، «ناموس» بهایی فقط و فقط «9 مثقال طلا» ارزش دارد!!!

 

البته ناگفته نماند که در هیچ دین و مرام و مسلکی! بخصوص ادیان الهی، به هیچ وجه من الوجوه چنین مجوزی برای ارتباط نامشروع داده نشده و این عمل در همه جا منفور است و از گناهان بزرگ شمرده می شود...

ولی خب دیگه! دین مدرن برای انسان مدرن!!!

 

5. ص 18 / دستور سوزاندن و آتش زدن انسان ها به جرم ایجاد حریق!

* کسی که عمداً خانه ای را آتش زد، پس او را با «آتش» بسوزانید. و اگر کسی مرتکب «قتل» شد او را بی درنگ بکشید!

 

6. اجازه ازدواج یک مرد با 2 زن و استفاده از کنیز و به استخدام درآوردن دختران دوشیزه برای خدمت رسانی به مردان!!!

 

آیا تساوی حقوق زنان و مردان، آن هم در دین مدرن برای انسان های مدرن قرن 21 و قرون آتی!!! همین بود؟!

آیا به نظر «بهاءالله» زن همچونان کنیز و مستخدم مرد باید باشد؟

آیا این است مفهوم وحدت عالم انسانی!!!

 

7. نامشخص بودن ازدواج با محارم و عدم وجود حکم شرعی محارم در بهائیت!!!

* جناب میرزا حسینعلی فقط ازدواج با «زن پدر» را حرام اعلام کرده و در مورد ازدواج با سایر محارم حکمی ذکر نکرده است!

آیا عدم ذکر، دلیل بر «جواز ازدواج با محارم» نیست؟ اصولاً محارم در بهائیت چه کسانی هستند؟!

 

9. حکم غیر عملی در مورد ناراحت و محزون کردن دیگران !!!

* اگر فردی را محزون و ناراحت کردید بایستی «19 مثقال طلا» انفاق کنید !!!

 

از همه حقوقدانان و دانشمندان علم قضاوت دعوت می کنیم نحوه اجرای این حکم را تبیین نموده و به بشریت عصر اتم و فضا و فناوری اطلاعات هدیه کنند!!!

جالب اینجاست که حکم «زنا» و «هتک ناموس یک دختر» 9 مثقال طلا و حکم «شکستن دل دیگران» 19 مثقال طلا می باشد!!!

واقعاً اینطوری بهائیت می خواد موجب «الفت و محبت» شود؟!

 

البته از «پیر خرفت استعمار»، انگلیس بیش از این هم انتظار نمی رود؛ کشوری که این همه به خانواده اصیل و اصالت های طبقاتی و اشراف زادگی و... خود می نازید اما امروز قوانینی در آن تصویب شده که هر انسانی را متعجب می کند!

قوانینی از قبیل: ازدواج همجنس بازان و اجازه برای بچه دار شدن آنها و زندگی بدون ازدواج و... به پرورش و حمایت همه جانبه از بهائیان بپردازد.

اما جاي دارد، پرسيده شود، فرقه‌اي كه همة حيثيّت خود را وام‌دار استعمار پير بريتانياي كبير است و با آرام يافتن در آغوش صهيونيسم جهاني به عنوان آلت فعل، عمل مي‌كند، چگونه جرئت مي‌يابد خود را ايراني و مسلمان معرفي كرده و ادّعاي ارث از سرزمين اسلامي ايران داشته باشد.

گويا فراموش كرده‌اند كه «جناب عبدالبهاء» يا همان «عبّاس افندي»، فرزند مؤسّس اين فرقه و جانشين ايشان، به پاس خدمتگزاري به دولت انگليس، نشان عالي «سِر» را از اين دولت دريافت كرد و سپس دست به دعا برداشت و گفت:

«بار الها! سراپردة عدالت در اين سرزمين برپا شده است و من تو را شكر و سپاس مي‌گويم...
پروردگارا! امپراتور بزرگ ژرژ پنجم، پادشاه انگلستان را به توفيقات رحمانيّت مؤيّد بدار و ساية بلند او را بر اقليم جليل فلسطين پايدار ساز.
»

به دليل همين خدمات و دعاگويي به دولت فخيمة(؟!) انگلستان و صهيونيسم بين‌الملل بود كه پس از مرگ اين ثناگو، يعني عبّاس افندي، دولت انگليس نمايندة ويژة خود، آقاي هربرت ساموئيل را براي عرض تسليت به جامعة بهائيان فرستاد تا اعلام كند:

«وزير مستعمرات حكومت اعليحضرت، پادشاه انگلستان، مستر وينستون چرچيل تقاضا نمود، مراتب هم‌دردي و تسليت حكومت اعليحضرت پادشاه انگلستان را به جامعة بهايي ابلاغ نمايد.»

ناگفته نماند كه اين فرقه، با داشتن زيارتگاه، هتل، باغ نُه طبقه و ساير مراكز تفريحي در حيفا و عكا، از شهرهاي مهمّ فلسطين اشغالي، همواره مورد حمايت، حفاظت و ياري رژيم اشغالگر قدس بوده است. در حالي كه صاحبان اصلي اين سرزمين در محاصرة كامل، در غزّه و ساير نقاط، از آب و نان و قوت لايموت نيز بي‌بهره‌اند. جز اين، فرقة بهائيّت در بسياري از كشورهاي تحت امر «بريتانيا»، «آمريكا» و سايرين مورد تفقّد واقع شده است. پرفسور نيوويچ، از شخصيّت‌هاي سياسي رژيم صهيونيستي در زمان مسئوليّتش، امتياز اسكان رايگان اعضاي بهائيان را در «هند» به آنها اعطا كرد.

اين اقدام، به منظور رخنه در اين سرزمين و ايجاد شكاف در روابط سياسي «هندوستان» و «جمهوري اسلامي ايران» صورت گرفته است. چنان كه در ايجاد خدشه در اين روابط بي‌تأثير نبوده‌اند.

اين همه تنها به منظور نشان دادن مصاديق عمل فرقه‌ها و خطرات آنها در شرق اسلامي بيان شد.

 

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون‏؛ بگو: «آيا هيچ يك از معبودهاى شما، به سوى حق هدايت مى‏كند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدايت مى‏كند! آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى‏كند براى پيروى شايسته‏تر است، يا آن كس كه خود هدايت نمى‏شود مگر هدايتش كنند؟ شما را چه مى‏شود، چگونه داورى مى‏كنيد؟!» (سوره مبارکه یونس، آیه 35)

 

والسلام

منبع : وبلاگ مهدین


سيد علي خميني چالش جدیدي براي جنبش سبز

سيد علي خميني چالش جدیدي براي جنبش سبز

پس از حضور مدبرانه "سيد علي خميني" نوه امام (ره) در جمع پرشور حاميان ولايت در مهديه تهران در سالگرد نهم دي ماه، موجي از فشارها و اهانت ها عليه "حجت الاسلام سيد علي خميني" توسط حاميان فتنه و

رسانه هاي اپوزيسيون و خارجي آغاز شد.

پس از سوء استفاده هاي مكرر رسانه هاي موسوم به سبز از سيد حسن خميني و از نام حضرت امام (ره) امروز جنبش سبز با چالشي جديد مواجه شده است.

چالشي كه نمونه هايش را در دوران فتنه به كرّات شاهد آن بوديم.

چالشي مانند ديدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب، حمايت همه جانبه استاد عليرضا افتخاري از رئيس جمهور

ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي، سخنراني شجاعانه پروانه معصومي در ديدار حضرت آيت الله خامنه اي

و عرض ارادت اين هنرمند سينما به رهبر ايران و نمونه هاي ديگري كه براحتي و با كمي كنكاش در صفحات

سايت ها و رسانه ها مي توان به آنها پي برد.

اقدام سايت هاي ضد انقلاب در برخورد با "سيدعلي خميني" اتفاق تازه اي نيست.

توهين به ايشان دقيقا همان بلايي است كه بر سر عليرضا افتخاري آوردند.

تحت فشار قرار دادن "سيدعلي خميني" دقيقا تداعي كننده فشارهايي است كه بر بازيگر سينما خانم

"پروانه معصومي" روا داشتند.

وقتي اين سايت هاي كذايي نام هنرمندان ديدار كننده با رهبر را در يك ليست با عنوان "خائينين به ملت"

معرفي مي كنند اگر "سيدعلي خميني" را خائن به ملت معرفي نكنند جاي بسي تعجب دارد.

آنها يك روز حامي علي كريمي (علي كريمي هم به خيل حاميان جنبش سبز پيوست")مي شوند

و روز ديگر سنگ سكينه محمدي را به سينه مي زنند. 

يك روز عليرضا افتخاري مي شود خائن (افتخاري به نام افتخاري) روز ديگر هنرمندان ديدار كننده با

مقام معظم رهبري(توهين به هنرمندان به دليل ديدار با رهبر انقلاب اسلامي)

و امروز سيد علي خميني...

اين رفتار منافق گونه فقط و فقط از اين جريان انتظار مي رود و بس


 

و اما يك سوال از سايت هاي موسوم به سبز:

وقتي با كمي دقت به اتفاقات روز ۱۴خرداد(سالگرد رحلت امام خميني) در مرقد امام توجه مي كنيم 

يك نكته مهم توجه ما را به خود جلب ميكند.

چطور آن روز كه مردم در مرقد امام به سخنراني سيد حسن خميني اعتراض كردند(۱) و به ايشان اجازه

سخنراني ندادند اين داستان پيراهن عثمان شد و بر سر نيزه ها رفت كه آي چه نشسته ايد كه

بيت امام(ره) توهين شد.

آن روز بيت امام برايتان مهمتر از هرچيزي بود.

آن روز آقاي سيد حسن خميني شد نماد بيت امام و امروز كه "سيدعلي خميني" در جمع محكومين

فتنه گران حاضر شده بود توهين به "سيدعلي خميني" توهين به بيت امام نيست؟

چه تفاوتي بين سيد حسن خميني و "سيدعلي خميني" وجود دارد؟

منبع: جلبك ستيز

مرلین منسون


     

یکی از مطرح ترین چهره های شیطان پرست معاصر مرلین منسون است.نام اصلی این موجود بیمار برایان هاگ وارنر است.او متولد 1969 میلادی در امریکاست.

 از ابتدای جوانی به موسیقی روی آورد و کم کم با چهره های مهم شیطان پرست مانند آنتوان لاوی آشنا شد.مدتی به موسیقی راک روی آورد .

وی نام خود را از دو چهره فاسد و بیمار غرب وام گرفت.مرلین را از نام مرلین مانرو بازیگر فاسد سینمای غرب و منسون را نیز از نام یک کشیش قاتل و ناراضی فرقه گرا اخذ کرد.

 

 

      

 

او گروه منسون را راه اندازی کرد و به دلیل سبک خاص ،موسیقی این گروه در دنیای افسار گسیخته غرب با اقبال مواجه شد.

سبک خاص لباس پوشیدن،آرایشهای عجیب،چند بار تغییر جنسیت،خوردن نجاسات و اهانت به مقدسات باعث شهرت وی شد.

 شاید بیشترین چیزی که منسون را شهره کرد بلعیدن مدفوع در یکی از اجراهای موسیقیش بود.پاره کردن انجیل نیز اورا مورد نفرت اهل کلیسا قرار داد.

 

 

       

 

اجرای موسیقی های عجیب و غریب وی به محل درآمد عظیمی برای منسون تبدیل شده است.درآمدی که منسون را به یکی از ثروتمند بی خدا تبدیل نموده است.

آنچه درباره او جالب به نظر می رسد حمایت اهالی به اصطلاح سیاست و فرهنگ آمریکا از این موجود شیطان زده است.اگر چه برخی کشورهای اروپایی (به دلیل ترس از عواقب کنسرت های منسون که معمولا با پایان آن موجی از تخریب در خیابانها به راه می افتد)او را به کشورشان ممنوع الورود نموده اند.

از نظر نوع اعتقاد منسون را جزو گروه های شرپرست تقسیم بندی می توان نمود.شرپرستان معتقد به بازگشت به تاریکی هستند و معمولا هر عملی که ضد اعتقادات و هنجارهای اجتماعی باشد از آنان سر خواهد زد.

           

اگر چه برخی جوانان کشور ما از مدلهای منسون استفاده می کنند اما با توجه به عمق نفرت مسلمین از شیطان لعین،قطعا اعتقادات اورا نمی پسندند.

 

         

سازنده ‌عروسك‌هاي ‌باربي، مردي با اخلاقي فاسد

سازنده ‌عروسك‌هاي ‌باربي، مردي با اخلاقي فاسد و مردود

هیلار ی جان بیا من را ببوس  

مصافحه گرم خانم كلينتون با وزير خارجه امارات خبرساز شد

يك پايگاه خبري مصري با اشاره به نوع استقبال و مصافحه وزير خارجه امارات با همتاي آمريكايي خود آن را مورد توجه قرار داد و اعلام كرد كه اين مصافحه بسيار گرم بود.

به گزارش فارس، "هيلاري كلينتون " وزير خارجه آمريكا روز گذشته براي سفري دوره‌اي در خاورميانه، وارد ابوظبي پايتخت امارات شد و با "شيخ عبدالله بن زايد " همتاي اماراتي خود ديدار كرد.

مصافحه خانم وزير با عبدالله بن زايد توجه برخي رسانه‌ها را به خود جلب كرد و يك پايگاه خبري مصري آن را سوژه خبري خود قرار داد و با انتشار عكس اين مصافحه، آن را داغ توصيف كرد.

پايگاه خبري مصري البشاير، در اين خصوص نوشت: شيخ عبدالله بن زايد وزير خارجه امارات استقبالي گرم از خانم كلينتون وزير خارجه آمريكا به عمل آورد.

البشاير افزود: اين استقبال بيش از معمول گرم بود و به طور جدي اين استقبال در روبوسي داغ شيخ عبدالله با همتاي آمريكايي خود، خود را نشان داد.

اين پايگاه خبري اشاره نكرد كه دليل استقبال گرم وزير خارجه امارات از هيلاري كلينتون چيست و چرا اين استقبال و مصافحه توجه برخي رسانه‌ها را جلب كرده و خبرساز شده است.

البشاير در پايان اعلام كرد كه كلينتون در ابتداي سفر دوره‌اي خود در منطقه، ديروز وارد ابوظبي شد و هدف وي نيز تشديد فشارها بر ايران به دليل برنامه هسته‌اي بود.

چرا ملاقات خاتمی با سورس محرمانه ماند و رسانه‌اي نشد.


كارشناس امور استراتژِيك وزارت امور خارجه گفت: خاتمي بايد پاسخ دهد كه در ديدار وي با جرج سورس چه گذشت و چرا ملاقات وي با سورس محرمانه ماند و رسانه‌اي نشد.

محمدحسن قديري ابيانه(سفیر ایران در مکزیک) با اشاره به تلاش عده‌اي براي بازگرداندن اصلاحات در صحنه سياسي كشور با محوريت خاتمي بيان داشت: با فتنه ۸۸ و عملكرد خاتمي و يارانش در زير سؤال بردن انتخابات كه مي‌دانستند تقلبي اتفاق نيفتاده است، نگرش مردم به اين جريان اعم از مخالف و موافق دگرگون شد.

* امروز ياران خاتمي در آمريكا و در پناه دشمنان ايران قرار گرفته‌اند
كارشناس عالي امور استراتژيك وزارت امور خارجه افزود: امروز ياران خاتمي در آمريكا و در پناه دشمن قسم خورده مردم ايران و فلسطين و تمام مسلمانان جهان قرار گرفته‌اند و دشمنان را به تحريم و تحريك براي حمله نظامي به ايران ترغيب مي‌كنند.
وي تصريح كرد: آنها در حالي كه شعار اصلاحات، مردم‌سالاري، جمهوريت و جامعه مدني سر مي‌دادند، در انتخابات ۸۸ ثابت كردند كه جمهوريت و آراي مردم و جامعه مدني را برنمي‌تابند و در واقع با عملكرد خود در جريان فتنه سال گذشته، كودتايي را عليه جمهوريت نظام و حق حاكميت ملت ايران رهبري كردند.
اين كارشناس عالي امور استراتژِيك وزارت خارجه ادامه داد: آنها ثابت كردند كه براي آراي مردم ايران اسلامي ارزشي قائل نيستند و بر عكس عليه آراي مردم و ادعاهاي خويش عمل مي‌كنند.

* خاتمي با مواضع خود، مردم‌سالاري را زير پا گذاشت
وي بيان داشت: خاتمي با مواضع خود، مردم‌سالاري را زير پا گذاشت و از افراد خبيثي چون موسوي و كروبي حمايت كرد و با اين حمايت، به تمام گفته‌هاي پيشين خود پشت پا زد و نشان داد كه هيچ اعتقادي به آنچه مي‌گفت ندارد.
قديري اضافه كرد: بايد كلمه ديگري را براي اين گروه انتخاب كنيم چون كلمه اصلاحات بار مثبت دارد و اساسا جامعه اسلامي هم هميشه در حال اصلاح خود يا به عبارت ديگر اصلاحات بوده است.
اين كارشناس عالي امور استراتژيِك وزارت خارجه تاكيد كرد: البته اصلاح از نظر ما يعني در مسير الهي قرار گرفتن و حاكميت احكام اسلام صحيح را به اجرا گذاشتن؛ اما آنها كه خود را سران اصلاحات مي‌دانستند، نشان دادند كه منظورشان از اصلاح، دور كردن مردم از از دين و باورهاي مذهبي بوده است.
وي افزود: چرا بايد نزديك‌ترين حلقه‌ها به خاتمي كه در زمان رياست جمهوري او يار وي بودند، امروز در واشنگتن و لندن به خدمت‌رساني به استكبار مشغول باشند.

* چرا خاتمي در اين يك سال سكوت كرد
قديري با اشاره به اينكه رئيس جمهور براي حفظ قانون اساسي سوگند ياد مي‌كند، گفت: خاتمي قسم خورد كه پاسدار قانون اساسي باشد اما با عملكرد خود اين قسم را نيز شكست و به اعتقادات خود نيز پشت كرد.
اين كارشناس عالي امور استراتژِيك وزارت خارجه در ادامه اظهار داشت: امروز خاتمي پس از سپري شدن يك سال از جريان فتنه، ادعا مي‌كند كه منظور ما از تقلب، تقلب در آرا نبوده؛ اين جمله وي بسيار قابل توجه است؛ اگر تقلب در آرا نبوده پس چرا شعار تقلب دادند و خواستار ابطال آراي مردم شدند.
وي ادامه داد: چرا در اين يك سال سكوت كردند و چيزي نگفتند و چرا از كروبي و موسوي كه روبه‌روي نظام قرار گرفته بودند، حمايت كردند.
وي تاكيد كرد: چنين افرادي با وجود اينكه امروز بر سر قدرت نيستند، به اين شكل جلوي آراي مردم و اراده ملت مي‌ايستند؛ پس اگر اين افراد بر سر قدرت بيايند چه خواهند كرد.

* چرا ملاقات خاتمي با سورس محرمانه ماند و رسانه‌اي نشد
قديري با اشاره به ديدار خاتمي با جرج سورس يهودي كه نقش بسياري در راه‌اندازي انقلاب‌هاي رنگي در كشور‌هاي مخالف را داشته است، بيان داشت: خاتمي بايد پاسخ دهد كه در ديدار وي با جرج سورس چه گذشت و چرا ملاقات وي با سورس محرمانه ماند و رسانه‌اي نشد.
اين كارشناس امور استراتژيك وزارت امور خارجه افزود: خاتمي بايد بگويد چرا در برابر فتنه‌گران فراري كه به تحريك كشورهاي غربي عليه ايران دست مي‌زنند، سكوت كرده است و آنها را محكوم نمي‌كند.
وي گفت: خاتمي بايد بگويد چرا از حمايت رسانه‌هاي بيگانه احساس شعف كرد و معيارهاي حضرت امام (ره) را زير پا گذاشت، حضرت امام (ره) همواره مي‌فرمودند دشمنان را با اعمال خود شاد نكنيد ولي خاتمي اين امر را نيز فراموش كرد.
قديري با اشاره به پشت پا زدن جريان اصلاحات به انديشه‌هاي امام(ره) تاكيد كرد: امام خميني (ره) فرمودند پشتبان ولايت فقيه باشيد تا به كشور شما آسيب نرسد، اما خاتمي با قرباني كردن مصالح مردم و سكوت در برابر جريان فتنه و خيانت، همه ادعاها و شعارهاي خود را زير پا له كرد.

* توبه براي خاتمي كافي نيست؛ بايد مسائل پشت پرده را افشا و ياران خائن خود را طرد كند
اين كارشناس امور استراتژِيك وزارت امور خارجه ادامه داد: خاتمي بايد توبه كند چرا كه توبه شرط لازم است هر چند توبه كافي نيست و بايد مسائل پشت پرده را افشا و ياران خيانت پيشه خود را ترد كند؛ خاتمي بايد از ملت ايران عذرخواهي كند تا بلكه خداوند متعال از سر تقصيرات وي درگذرد.

* خاتمي بداند شرط حضور در انتخابات نداشتن سوء پيشينه است
وي همچنين افزود: اين اقدامات خاتمي براي وي سوء پيشينه محسوب مي‌شود و شرط حضور در انتخابات هم نداشتن سوء پيشينه است.
قديري اصلاحات واقعي را اصلاحات بر مبناي دين خواند و گفت: اصلاح طلبان واقعي كساني هستند كه در راه اسلام و احكام قرآن و حاكميت دين، با پيروي از رهنمود‌هاي امام راحل و ولي فقيه زمان گام بردارند.
وي افزود: كساني كه حركت تاريخ و فرهنگ غني و افتخار آفرين ايران را ارج نمي‌نهند و بازيچه دست بيگانگان مي‌شوند و اسلام‌خواهي مردم را ناديده گرفته و حاضر نيستند براي حفظ استقلال كشورشان جان فشاني كنند، در سياست كشور جايي نخواهند داشت.